برای انتخاب کلیدenter انتخاب کنید یا برای لغو ESC فشار دهید.

نقد فیلم Inception (تلقین)؛ واقعیت خیالی

واقعیت یا خیال؟ خواب یا بیداری؟ خودآگاه یا ناخودآگاه؟ در ناخودآگاه ما چه می‌گذرد؟ این سؤالات برای یک مقاله‌ی علمی‌پژوهشی نیستند، بلکه سؤالاتی هستند که در دل یک فیلم سینمایی حضور دارند. فیلمی که با فیلمنامه پیچیده خود بعد از گذشت ۱۴ سال از تاریخ انتشارش همچنان نقل محافل سینمایی و چه‌بسا علمی‌پژوهشی باشد. در ادامه با بررسی فیلم inception همراه ایماژ باشید.

داستان فیلم Inception

داستان فیلم تلقین

قصه‌ی فیلم درباره‌ی مردی است به نام کاب (دی کاپریو) که شغل نامتعارفی دارد. او استخراج‌کننده اطلاعات از ناخودآگاه افراد است. وی همراه با اعضای گروهش وارد رؤیای سوژه مدنظر خود می‌شوند و اطلاعات لازم از مغز او را استخراج می‌کنند. حال در یکی از مأموریت‌ها کاب و تیمش شکست می‌خورند و توسط همان فردی که آنها را شکست داده استخدام می‌شوند تا این بار کنش متفاوتی را انجام دهند. تلقین یک فکر به سوژه مدنظر خود. این بار قرار است عکس عمل استخراج را انجام دهند و یک فکر را در ذهن شخصی بگذارند.

همچنین شما می‌توانید بررسی و نقد فیلم forrest gump را در نشریه ایماژ مطالعه کنید.

موضوع فیلم تلقین (inception)؛ داستان در هم تنیده نولانی

موضوع فیلم تلقین (inception)

فیلم از چندین خرده‌پی‌رنگ مختلف تشکیل می‌شود. فیلمنامه لایه‌لایه است پس نولان روایت قصه خود را نیز لایه‌لایه پیش برده و برای درک بهتر آن لازم است که این لایه‌ها را بشناسیم. فیلم تلقین درعین‌حال که یک اثر اکشن علمی تخیلی با جلوه‌های ویژه فراوان جلوه می‌کند؛ اما بسیار عاشقانه و رمانتیک نیز هست. در بسیاری از تحلیل‌ها و صحبت‌هایی که از این فیلم شده معمولاً به لایه‌ی رمانتیک این فیلم کم‌توجهی شده و در هیاهوی سفر به اعماق ذهن و خواب‌دیدن گم شده است. در این مقاله نگارنده قصد دارد بیشتر به این وجه از فیلم بپردازد چرا که عشق یکی از محرک‌های اصلی قهرمان فیلم است.

بیشتر بخوانید: تحلیل و نقد سریال زخم کاری ۳ را که یکی از بهترین سریال‌های سینمای خانگی است را از دست ندهید.

بررسی فیلم تلقین؛ ۱۴۸ دقیقه نامزدی!

فیلم تلقین به کارگردانی و نویسندگی کریستوفر نولان محصول سال ۲۰۱۰ میلادی است. فیلمی در ژانر اکشن علمی تخیلی با شرکت بسیاری از بازیگران مطرح از جمله لئوناردو دی کاپریو، ماریون کوتیارد، تام هاردی، کیلین مورفی، جوزف گوردون لویت و مایکل کین. این فیلم در آن زمان هم توانست نظر منتقدین را جذب کند هم مخاطبان عادی سینما و همچنین نامزد چندین جایزه اسکار نیز شد و توانست جوایز تکنیکی اسکار از جمله بهترین طراحی هنری، بهترین صداگذاری، تدوین صدا و بهترین جلوه‌های ویژه را از آن خود کند. مدت زمان فیلم نیز ۱۴۸ دقیقه است. همچنین وبسایت IMDb نیز نمره ۸.۸ را به این فیلم داده است که نمره امیدوارکننده‌ای برای تماشای این فیلم است.

تحلیل فیلم تلقین؛ قهرمان غم‌زده

تحلیل فیلم تلقین

قهرمان فیلم (کاب) مطابق با الگوهای رایج و ایضاً صحیح فیلمنامه‌نویسی، درگذشته خود غمی بزرگ را تجربه کرده است. غمی که تا کنون نتوانسته با آن کنار بیاید و سعی در سرکوب آن داشته. حال آن غم بزرگ چیست که وی را در طول فیلم آزار می‌دهد؟ خودکشی همسرش مال درست مقابل چشمان او. آری معشوق قهرمان و مادر دو فرزندش درست مقابل چشمان وی خودکشی کرده است و کاب مستأصل و ناتوان فقط نظاره‌گر این اتفاق بوده و از همه بدتر اینکه همگان فکر می‌کنند او همسرش را کشته است. به همین دلیل او به‌ناچار از کشورش گریخته و نتوانسته برای مدت طولانی حتی فرزندانش را ببیند.

شخصیت کاب که همسر خود را بسیار دوست داشته است گویی نتوانسته این موضوع را فراموش کند و به‌عبارت‌دیگر خودش را ببخشد، پس رؤیایی از همسر خود به وجود آورده و این رؤیا در داخل ذهن کاب وجود دارد. حال رؤیای مال تبدیل به درد و رنج اصلی کاب شده است.

مطالعه بیشتر: به ژانر پلیسی علاقه دارید؟ پس تحلیل و نقد فیل گشت زنی را از دست ندهید.

بررسی و نقد فیلم Inception؛ تشبیهی برای عشق

بررسی و نقد فیلم تلقین

عشق در این فیلم به رؤیای عمیق تشبیه شده است. هر رابطه‌ی عاشقانه‌ای قطع به‌یقین با رؤیاپردازی شروع می‌شود. رؤیای زندگی عالی با معشوق، روزهای عالی و بدون درد در کنار کسی که دوستش داری. در این رؤیا همه چیز در حد کمال وجود دارد و خبری از رنج و دردهای دنیای واقعی نیست اما شاید گاهی این رؤیا با سقوط آزاد یا مثل فیلم تلقین با ردشدن قطار از روی سرمان تمام شود و ما را به دنیای تلخ و گزنده‌ی واقعیت برگرداند.

یکی از نکات اصلی فیلم تلقین هم همین است که یک رابطه‌ی عاشقانه را به خوابی عمیق، زیبا و کوتاه تشبیه می‌کند؛ اما تأثیر این خواب به‌گونه‌ای است که تا آخر عمر با ما می‌ماند. این که کاب و مال تصمیم گرفتند باهم در لایه‌ی سوم ناخودآگاه خود (فیلم از اصطلاح لیمبو برای تعریف آن استفاده می‌کند) به مدت ۵۰ سال زندگی کنند و در عالم رؤیا باهم پیر شوند نشان از این دارد که واقعیت زندگی ما خیال خامی بیش نیست و این زوج عاشق جهان خود را در بستر خیال و خواب شکل می‌دهند.

شخصیت کاب که خود را مقصر اصلی مرگ همسرش می‌داند، کماکان سعی می‌کند که یاد و خاطره‌ی او را در ذهنش زنده نگه دارد تا با رفتن به عالم رؤیا با مال زندگی کند. این موضوع در جایی بیشتر نمود پیدا می‌کند که کاراکتر آریادنه با بازی الیوت پیج از کاب می‌پرسد چرا می‌خواهی رؤیا ببینی؟ کاب جواب می‌دهد؛ چون در رؤیا ما هنوز باهم هستیم. اما در پایان کاب با کمک آریادنه که در فیلم نقش مرشد و استاد راهنمای کاب را ایفا می‌کند، می‌تواند از این کابوسی که برای خویش درست کرده رهایی یابد، خود را ببخشد و مال را در همان عالم لیمبو رها کند و این بار با ذهنی آسوده و به‌دور از رنج به جهان واقعی بازگردد.

بیشتر بخوانید: بررسی بهترین فیلم های سرقت از بانک جدید

تحلیل سکانس پایانی فیلم تلقین

تحلیل فیلم تلقین

هنگام صحبت از اینسپشن همیشه این سؤال پیش می‌آید که آخر فیلم دقیقاً چه شد؟ آیا ما در عالم خواب بودیم یا واقعیت؟ که در اینجا باید بگوییم قطعاً در واقعیت حضور داشتیم چرا که اگر در خواب باشیم کل پیام و محتوایی که فیلم می‌خواهد بگوید و تحول قهرمان فیلم زیر سؤال می‌رود و به‌نوعی انگار مخاطب فیلمی سرکاری و بیهوده را تماشا کرده؛ اما خوشبختانه این‌گونه نیست و خود نولان هم با چند کلید و راهنما به ما کد می‌دهد که پایان فیلم در عالم واقعیت رخ می‌دهد.

اول اینکه در عالم رؤیا ما هیچ‌وقت صورت بچه‌های کاب را نمی‌دیدیم و حتی در جایی هنگامی که آنها خواستند برگردند ناگهان کاب صورتش را برگرداند و دوربین هم چهره بچه‌ها را نشان نداد تا در صحنه پایانی. دوم اینکه پدر مال (مایکل کین) در هیچ‌کدام از سکانس‌های خواب حضور نداشت. سوم اینکه توتم اصلی کاب در اصل حلقه‌ای بود که در دستانش قرار داشت.

در تمام سکانس‌های رویا این حلقه در دستانش است؛ اما در سکانس پایانی خیر و مهم‌تر اینکه توتم فرفره در اصل برای مال بود، وقتی که کاب توانست با غم همسرش کنار بیاید و او را از ناخودآگاه خود حذف کند پس در اصل آن توتم کارکرد خودشو از دست می‌دهد ضمن اینکه فیلم این قرارداد رو با ما می‌کند که شخص دیگری حق دست‌زدن به توتم را ندارد؛ اما ما می‌بینیم که سایتو در صحنه‌ای که پیر شده توتم را می‌چرخاند. شاید به همین دلیل هم هست که کاب با چرخش فرفره دیگر برایش مهم نبود چه اتفاقی برایش رخ دهد و فقط به سمت بغل‌گرفتن فرزندانش شتافت و نکته آخر اینکه با کمی دقت متوجه می‌شویم که فیلمساز دقیقاً در لحظه‌ای که فرفره در حال افتادن است کات می‌زند که این موضوع از بازیگوشی نولان برمی‌آید!

همچنین اگر ژانر فیلم‌های روانشناختی برای شما جذاب است، بررسی و نقد فیلم زودیاک (zodiac) را از دست ندهید.

حرف آخر

در پایان فیلم تلقین در کارنامه‌ی فیلمسازی کریستوفر نولان در رده‌ی بهترین فیلم‌های او قرار می‌گیرد. فیلمی که در تلفیق انواع ژانرها موفق است، فیلمنامه پیچیده خود را با روایتی صحیح و قابل‌فهم ارائه می‌کند و به‌قول‌معروف الکی لقمه را نمیپیچوند و نکته آخر اینکه از جادوی موسیقی هانس زیمر بهره می‌برد. می‌شود هم فیلم تلقین را بارهاوبارها دید و لذت برد هم اینکه به شکلی مجزا آلبوم موسیقی آن را گوش کرد و کیفور شد. در آخر نیز می‌توان گفت اگر فیلم‌های با ژانر کمدی-درام برای شما جذاب هستند، پس نقد فیلم روشنایی های شهر را بخوانید.

محمد ایمانوردی