بررسی و نقد فیلم صبحانه با زرافه ها؛ کمدی که کمدی نیست!
سروش صحت با ساخت دومین فیلم سینمایی خود، صبحانه با زرافهها، بار دیگر به ژانر کمدی روی آورده است. این انتخاب برای کسی که پیشینه ساخت آثار کمدی در تلویزیون و سینما را دارد، چندان تعجبآور نیست. با این حال، صحت در این فیلم به سراغ زیرژانر کمدی سیاه یا ابسورد رفته است. این نوع کمدی که بر پایه موقعیتهای پوچ و بیمعنی بنا میشود، تفاوت آشکاری با کمدیهای موقعیتی رایج در سینمای ایران دارد. صبحانه با زرافهها با بهرهگیری از این ژانر، تلاش میکند تا مرزهای کمدی را در سینمای ایران گسترش دهد و تجربهای متفاوت برای مخاطبان فراهم کند. در ادامه این مقاله از ایماژ همراه ما باشید تا به نقد فیلم صبحانه با زرافه ها ساخته جدید سروش صحت بپردازیم.
خلاصه داستان فیلم صبحانه با زرافهها
پویا، شاهین و مجتبی به عروسی رضا دعوت شدهاند و برای خوشگذرانی بیشتر به استفاده از مواد مخدر روی میآورند. همه چیز خوب پیش میرود تا وقتی که رضا اوردوز میکند و این شب به شبی وحشتناک تبدیل میشود.
بیشتر بخوانید: بررسی و نقد سریال پنگوئن
جدول مشخصات فیلم صبحانه با زرافهها
کارگردان | سروش صحت |
بازیگران | : بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازیفر، بیژن بنفشهخواه، سالار شالباف، امین قهرودی، مجید یوسفی |
تاریخ پخش | ۲۰۲۳، ایالات متحده |
امتیاز سایت IMDb | ۶.۵ از ۱۰ |
ژانر | کمدی/درام |
در ادامه این مقاله از ایماژ همراه ما باشید تا به نقد فیلم صبحانه با زرافهها ساخته جدید سروش صحت بپردازیم.
نقد فیلم صبحانه با زرافه ها
فیلم صبحانه با زرافهها با تکیه بر ژانر کمدی مردانه، به سراغ روایت داستانی حول محور رفاقتهای مردانه رفته است. این ژانر که در سینمای ایران سابقهای طولانی دارد، اغلب با موقعیتهای کمدی اغراقآمیز و دیالوگهای طنز همراه است. اگرچه این فیلم نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما با حضور گروه بازیگران آشنا و کارگردانی سروش صحت، تلاش شده تا تجربهای متفاوت برای مخاطب رقم بخورد. با این حال، به نظر میرسد که این فیلم نیز همچون بسیاری از آثار مشابه، در دام تکرار فرمولهای ژانری افتاده و نوآوری چندانی را ارائه نمیدهد.
سروش صحت با سریالهایی مثل «لیسانسهها» سبک کمدی خاص خودش را با استفاده از المانهایی مثل موسیقی، موقعیتهای بیمعنی و دیالوگهای تأکیدی ساخت. در فیلم «صبحانه با زرافهها» این سبک به اوج خود میرسد. صحت و همکارش ایمان صفایی در این فیلم، داستان چند دوست را روایت میکنند که شب عروسی دوستشان با مصرف مواد، موقعیتهای خندهداری را رقم میزنند. این داستان شباهتهایی به فیلم «خماری» دارد، با این تفاوت که در «صبحانه با زرافهها» تمرکز روی مصرف مواد بیشتر است و رویدادها در شب عروسی اتفاق میافتند.
در خماری، تمرکز اصلی بر سرگرمی مطلق است و محدودیتهای سینمای ایران و امکانات تفریحی کم، بهانهای میشود تا صحنههای مصرف مواد در فضاهای محدودی چون موتورخانه، ماشین، یا کنار جاده به تصویر کشیده شود. این رویکرد برای فیلمی کمدی که هدف اصلیاش خنداندن مخاطب است، کاملاً قابل توجیه است. با این حال، صبحانه با زرافهها تلاش میکند فراتر از یک کمدی سطحی باشد و با بهرهگیری از موقعیتهای کمدی، شوخیهای جنسی و رقص، به موضوعات جدیتری نیز بپردازد. اما این فیلم در خلق یک درام موثر چندان موفق نیست و به نظر میرسد یا علاقهای به پرداختن به عمق ماجرا ندارد یا در این زمینه ناتوان است. با وجود ایجاد موقعیتهای دراماتیک، فیلم فاقد دغدغه اجتماعی یا سیاسی است و بیشتر به دنبال ارائه یک سرگرمی سبک و بیدغدغه است.
بیشتر بخوانید: تحلیل و نقد فیلم زودپز
تحلیل فیلم صبحانه با زرافهها؛ روایت تمام قد یک روز عادی
این روایت، آینهای تمامقد از یک روز عادی است؛ روزی که در همهمه اتفاقات کوچک و بزرگ، تصمیمهای آنی و عادات همیشگی شکل میگیرد. این داستان، روایتی نیست از بخشهای انتخابشده زندگی که قرار است زیبا و منظم به نظر برسند؛ بلکه بازتابی است از واقعیت خام و بیتکلف زندگی، با تمام جزئیاتش، از تصمیمهای بزرگ گرفته تا اتفاقات پیشبینینشده. این روایت، با نگاهی عمیقتر، به پوچی و بیمعنایی بسیاری از رویدادهای زندگی میپردازد؛ رویدادهایی که در عین حال، از اهمیت بسیاری برخوردارند. ازدواج، اعتیاد، مرگ؛ همه اینها بخشهایی از پازل پیچیده زندگی هستند که در این روایت، کنار هم قرار گرفتهاند.
در فیلم «صبحانه با زرافهها»، سروش صحت با نگاهی طنزآمیز به رویدادهای عادی زندگی میپردازد. از شوخی با مراسم عروسی و دوستیهای مردانه گرفته تا برخوردی عجیب با مرگ، همه چیز دستمایه طنز او قرار میگیرد. صحت، با بزرگنمایی جزئیات عجیب زندگی، به ما یادآور میشود که حتی در تلخترین لحظات هم میتوانیم طنز را بیابیم. اما در پس این لایه طنزآمیز، پیامی عمیق نهفته است: زندگی مجموعهای از تصمیمات و تصادفات است که به هم پیوستهاند و هر اقدامی، چه بزرگ و چه کوچک، میتواند بر آیندهمان تأثیر بگذارد.
بیشتر بخوانید: نقد سریال بازنده
نقد و بررسی فیلم صبحانه با زرافهها؛ تلاشهایی که در نیامده!
فیلم «صبحانه با زرافهها» در آغاز، با وجود تلاش کارگردان برای ارائهی تصویری متفاوت از کمدیهای رایج، به کلیشههای این ژانر نزدیک میشود. شوخیهای جنسی و دیالوگهای تکراری که در بسیاری از آثار مشابه دیده میشود، در این فیلم نیز حضور پررنگی دارند. با این حال، به تدریج که فیلم پیش میرود و نگاه فلسفی کارگردان نمایان میشود، شاهد دکوپاژ و قاببندیهای بدیع و تأثیرات سینمای نویسندگان و کارگردانانی چون برادران کوهن، برخی از فیلمسازان فرانسوی و حتی تایکا وایتیتی هستیم. به نظر میرسد سروش صحت در یک سوم ابتدایی فیلم، تلاش کرده تا با استفاده از عناصر جذاب برای مخاطب عام، همچون رقص و شوخیهای جنسی، توجه مخاطبان را جلب کند؛ اما در ادامه، به دنبال خلق اثری متفاوتتر و با عمق بیشتر بوده است.
در ابتدای فیلم، گویی موتور روایت در حال گرم شدن است تا به تدریج به عمق و فضایی که صحت و مخاطبان خاصش دنبال میکنند، برسد. این مقدمه طولانی، اگرچه صبر مخاطبان کم حوصلهتر را میطلبد، اما فرصتی فراهم میکند تا کارگردان با جزئیات آشنا و کمدی موقعیتی را به آرامی وارد داستان کند. سروش صحت، همانطور که در آثار قبلیاش نشان داده، به دنبال سرگرمی ساده نیست. او با الهام از سینمای جهان، به ویژه در تقابل مرگ و زندگی، به ابعاد فلسفی و مادی هستی میپردازد.
در صبحانه با زرافهها، این جستجوی معنوی با ارجاع مستقیم به دائو د چینگ، کتابی کهن چینی درباره تعادل و صلح درونی، برجسته میشود. این کتاب، که امروزه به یک مرجع جهانی در زمینه فلسفه شرق تبدیل شده است، به نوعی فال حافظی چینی است که راه رسیدن به آرامش درونی را نشان میدهد. صحت با این ارجاع صریح، تمایل خود را برای یافتن پاسخ به پرسشهای بنیادی زندگی و رسیدن به صلح درونی در فیلمهایش آشکار میکند.
سروش صحت در فیلم دومش تلاش کرده تا با الهام از آثار داریوش مهرجویی، به خصوص در زمینه معرفی کتاب و ایجاد لحظات فلسفی در دل کمدی، اثری متفاوت خلق کند. این تلاش با ورود شخصیت دکتر به فیلم، که توسط هادی هجازیفر به خوبی ایفا شده، نمود بیشتری مییابد. با این حال، به نظر میرسد که تحمیل فلسفه به فیلمی که ریشه در موقعیتهای کمدی و شخصیتهایی عامه پسند دارد، چندان موفق نبوده است.
در حالی که مهرجویی توانست در آثاری همچون هامون، فلسفه را در دل کمدی بگنجاند، صحت در این فیلم با چالش ایجاد تعادل بین این دو عنصر روبرو است. به نظر میرسد موقعیتهای دراماتیک و شخصیتهای فیلم، پتانسیل کافی برای پرداختن به مفاهیم عمیق فلسفی را ندارند.
بیشتر بخوانید: نقد سریال گردن زنی
نقد فیلم صبحانه با زرافهها؛ کمدی اما نه چندان لچسب!
فیلم «صبحانه با زرافهها» در تلاش است تا چرخه کارما را در دل کمدیای ابسورد به تصویر بکشد. اما این چرخه، میان شوخیهای اغراقآمیز و ارجاعات ادبی گوناگون، گم میشود. سکانس رستوران و شعر ناصر خسرو که قرار است محور اصلی فیلم باشد، در دل موقعیتهای کمدی اغراقآمیز، رنگ میبازد. ارجاعات فلسفی نیز نتوانستهاند از این فیلم، یک کمدی فلسفی موفق بسازند. این فیلم با شروع طنزآمیز و ارجاعاتی به آثار کلاسیک، به سمت درام پیش میرود؛ اما این تغییر مسیر، چندان هموار نیست و بیننده را سردرگم میگذارد. در نهایت، «صبحانه با زرافهها» با ادعایی بزرگ، نتوانسته به عمق فلسفی مورد نظر دست یابد و در حد یک کمدی سطحی باقی میماند.
پایانبندی صبحانه با زرافهها تلاش میکند تا با حفظ لحن فانتزی و طنزآمیز فیلم، به پرسشهای فلسفی نیز پاسخ دهد. انتخاب کارگردان برای پایان دادن به داستان با مرگ یکی از شخصیتها، اگرچه ممکن است تلخ به نظر برسد، اما با توجه به رویکرد سوررئال فیلم، توجیهپذیر است. در واقع، این پایانبندی، فیلم را به یک رویا تبدیل میکند؛ رویایی که با کشتن عنکبوت آغاز شده و با ارجاعی به شعر اصلی فیلم و سینمای مهرجویی، به اوج خود میرسد. این تصمیم، اگرچه صبحانه با زرافهها را به کلاژی از ژانرهای مختلف تبدیل میکند، اما در خلق کمدی ابسورد به اندازه کافی موفق نیست. به عبارت دیگر، فیلم در تلاش برای ترکیب طنز، فلسفه و سوررئالیسم، گاهی اوقات در رسیدن به تعادل کامل ناکام میماند.
مطالعه بیشتر: اگر به سریال های ایرانی علاقه دارید، میتوانید نقد سریال جان سخت ایرانی را در نشریه ایماژ بخوانید.
صبحانه با زرافهها را ببینیم یا نبینیم؟
فیلم جدید، در مقایسه با آثار قبلی کارگردان، به ویژه سریال محبوب لیسانسهها، در خلق شیمی بین بازیگران و عمق شخصیتپردازی با چالشهایی مواجه است. حضور بازیگران جدید و انتقال شخصیتها از تلویزیون به سینما، به نظر میرسد باعث ایجاد نوعی بیهماهنگی در بازی گروهی شده است. در حالی که در صحنههای دونفره، بازیگران موفقتر عمل میکنند، در سکانسهای گروهی، شخصیتها فاقد انسجام لازم به نظر میرسند.
پژمان جمشیدی با وجود تلاش قابل توجه، نتوانسته از پرسونای همیشگی خود فاصله بگیرد و بازیاش با جنس کمدی فیلم همخوانی ندارد. برعکس، هوتن شکیبا و بیژن بنفشهخواه به دلیل همکاریهای قبلی با کارگردان، عملکرد بهتری دارند. بهرام رادان نیز تلاش کرده تا از شخصیت بیپولی فاصله بگیرد، اما همچنان بازیاش یکدست نیست و با شخصیت فیلم همخوانی کامل ندارد.
بیشتر بخوانید: بررسی و نقد فیلم تمساح خونی
کمی درباره سبک کارگردانی و قصهپردازی سروش صحت
در آثار سروش صحت، شخصیتهای زن اغلب کلیشهای هستند یا بهطور کامل حذف میشوند. با وجود پتانسیل ایجاد شخصیتهای زن پیچیده و تأثیرگذار، صحت به دلایلی همچون محدودیتها، ترجیح میدهد زنان را در حاشیه قرار دهد یا از حضور آنها در داستان صرفنظر کند. حتی در فیلمهایی که چند شخصیت زن دارند، این شخصیتها عمق و پیچیدگی لازم را ندارند و از کلیشه فراتر نمیروند. این رویکرد، تصویری کلیشهای و ناقص از زنان ارائه میدهد و گاه به زنستیزی تعبیر میشود.
سروش صحت در آثار خود با چالش قابل توجهی در به تصویر کشیدن شخصیتهای زن روبرو است. غیبت یا کلیشهای بودن این شخصیتها، پرسشهایی را درباره دیدگاه وی نسبت به زنان مطرح میکند. صحت به محدودیتها به عنوان مانعی برای پرداختن به شخصیتهای زن اشاره میکند، اما این توجیه در همه آثارش قابل پذیرش نیست. حذف شخصیت زن در فیلمهایی که پتانسیل حضور آنها را دارد، یا تقلیل آنها به سایههایی کلیشهای، نشان از یک جهان مردانه در آثار او دارد.
حتی در فیلمهایی با حضور چند شخصیت زن، عمق و پیچیدگی مورد انتظار در این شخصیتها دیده نمیشود. این رویکرد، بیگانگی صحت با جهان زنان را نشان میدهد و در برخی موارد، برداشتهایی از زنستیزی را نیز در پی دارد. برای بهبود این وضعیت، شاید همکاری با نویسندگان زن بتواند به صحت در درک بهتر و پیچیدهتر شخصیتهای زن کمک کند و از تکرار کلیشهها جلوگیری کند.
سروش صحت در فیلمهایش به استفاده مکرر از موسیقی علاقه نشان میدهد. این استفاده در صبحانه با زرافهها با انتخاب چند ترانه قدیمی حاوی نام مریم برای میانپردهها، بیش از پیش به چشم میآید. اگرچه علاقه صحت به موسیقی قابل درک است، اما تکرار این الگو بدون توجیه منطقی، مخاطب را به یاد کلیشههای فیلمهای قبلی او میاندازد. شاید صحت به ساخت فیلم موزیکال علاقهمند است، اما در این فیلم، استفاده از موسیقی بیشتر شبیه یک خاطرهبازی بیربط به قصه است.
در حالی که استفاده هدفمند از موسیقی در فیلمهایی مانند آثار مهرجویی یا پله آخر علی مصفا، تأثیرگذاری شگفتانگیزی دارد، در صبحانه با زرافهها این عنصر به عنوان یک ابزار اضافی به نظر میرسد. اگرچه این فیلم در خلق لحظات کمدی موفق است، اما به اندازه ادعای بزرگی که برایش مطرح شده، مخاطب را شگفتزده نمیکند. همچنین اگر به سریالهای ایرانی علاقه دارید، میتوانید با سریال آبان نیز در نشریه ایماژ آشما شوید.
دیدگاه
۱ دیدگاه
صحت باید همون کتاب باز بسازه موفق تره تا فیلم
نظر بدهید