بررسی و نقد سریال The Terror (ترس)؛ سفری به اعماق وحشت
در اعماق یخ و وحشت، جایی که تاریکی مطلق بر زمین حکمفرماست، داستانی از بقا، شجاعت و وحشت روایت میشود. نقد سریال The Terror، شما را به سفری هولناک به دل قطب شمال میبرد، جایی که گروهی از ملوانان بریتانیایی در جستجوی گذرگاه شمال غربی، گرفتار کابوسی میشوند. اما این فقط سرما و تاریکی نیست که جان آنها را تهدید میکند.
یک موجود ناشناخته و مرگبار در اعماق یخها پنهان شده است، و هر روز که میگذرد، به آنها نزدیکتر میشود. در این میان، ملوانان نه تنها باید با وحشت این موجود روبرو شوند، بلکه با ترس و ناامیدی و بیاعتمادی به یکدیگر نیز دست و پنجه نرم میکنند. سریال ترس (The Terror)، سریالی است که تا اعماق وجودتان نفوذ میکند و شما را با سوالاتی عمیق درباره ماهیت انسان و قدرت ترس روبرو میکند.
این سریال، فقط یک داستان ترسناک نیست، بلکه یک تجربه عمیق و تکان دهنده است که تا مدتها در ذهن شما باقی خواهد ماند. در این نقد و بررسی از نشریه ایماژ، به بررسی و نقد سریال ترس (The Terror) خواهیم پرداخت و از زوایای مختلف به آن نگاه خواهیم کرد پس با ما همراه باشید تا به اعماق وحشت The Terror سفر کنیم.
داستان سریال The Terror
خلاصه داستان سریال The Terror در دو فصل مجزا با دو داستان مجزا روایت میشود:
فصل اول: داستان فصل اول در سال ۱۸۴۵ میلادی اتفاق میافتد و حول محور دو کشتی اکتشافی متعلق به نیروی دریایی بریتانیا به نامهای “ارباس” و “ترور” به فرماندهی سر جان فرانکلین میچرخد. این دو کشتی در جستجوی مسیری شمال غربی برای رسیدن به هند راهی قطب شمال میشوند، اما در یخهای قطبی گرفتار میشوند.
خدمه کشتی در طول ماههای متوالی با کمبود غذا، بیماری، سرما و تاریکی مطلق روبرو میشوند و در این میان، موجودی مرموز و وحشی به جان آنها میافتد.
فصل دوم: داستان فصل دوم در سال ۱۹۴۲ میلادی اتفاق میافتد و به یک جامعه ژاپنی-آمریکایی در دوران جنگ جهانی دوم در ایالات متحده میپردازد. پس از حمله ژاپن به پرل هاربر، ساکنان این جامعه با سوءظن و تبعیض روبرو میشوند و به اردوگاههای اسکان اجباری فرستاده میشوند. در این میان، روحی خبیث و نفرینآمیز شروع به آزار و اذیت آنها میکند.
اطلاعات کلی سریال ترس
سریال مهیج و جذاب ترس (The Terror) یکی از سریالهای جذاب اما متاسفانه کمتر مورد توجه گرفته اخیر است که در این مقاله از نشریه ایماژ قرار است به نقد و بررسی آن بپردازیم.
کارگردان | دیوید کاجگانیچ |
بازیگران | جرد هریس، توبایاس منزیس و پال ردی |
سال پخش | ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ |
تعداد قسمتها | ۲۰ |
ژانر | درام و ماجراجویی |
IMDB | ۷.۹ |
همانطور که از امتیاز IMDB سریال ترس مشخص است،کاربران زیادی از این سریال استقبال کردهاند و در ضمن باتوجه به امتیاز سریال ترس در هم میتوان اذعان کرد که سریال از نظر منتقدین هم عملکرد خوبی داشته است.
نقد سریال The Terror (ترس)
سریال The Terror، با روایت داستانی جذاب و گیرا در فضایی وهمانگیز و پر از رمز و راز، به عنوان یکی از بهترین سریالهای سال ۲۰۱۸ شناخته شد. داستان این سریال در سال ۱۸۴۷ اتفاق میافتد و ماجرای دو کشتی نیروی دریایی بریتانیا را دنبال میکند که در سفری برای کشف گذرگاه شمال غربی، در یخهای قطب شمال گرفتار میشوند.
خدمه این کشتیها در مواجهه با تاریکی مطلق، سرمای طاقتفرسا و هجوم هیولایی وحشی، چالشهای هولناکی را تجربه میکنند. عناصر متعددی در موفقیت این سریال نقش داشتهاند:
داستان: داستانی جذاب و پر از تعلیق که بر اساس رمانی به همین نام نوشته دن سیمونز ساخته شده است.
فضاسازی: فضایی وهمانگیز و پر از رمز و راز که به واسطه یخبندان قطب شمال، تاریکی مطلق و حضور هیولایی ناشناخته، به اوج خود میرسد.
بازیها: بازیهای قوی و باورپذیر بازیگران، به خصوص جرد هریس و توبیاس منزیس، در باورپذیری داستان و شخصیتها بسیار موثر است.
کارگردانی: کارگردانی درخشان و خلاقانه که به خوبی توانسته است فضای وهمانگیز و ترسناک داستان را به تصویر بکشد.
مضامین: پرداخت به مضامین عمیق و انسانی مانند بقا، شجاعت، ترس، و امید، سریال The Terror را از یک اثر صرفاً ترسناک فراتر برده است.
شخصیتها: شخصیتهای به خوبی پرداخت شده که مخاطب میتواند با آنها همذاتپنداری کند.
با وجود تمام نقاط قوت، سریال The Terror ممکن است برای برخی از مخاطبان جذاب نباشد:
خشونت: برخی از صحنههای سریال به شدت خشن و آزاردهنده هستند.
تاریکی: فضای تاریک و غمانگیز سریال ممکن است برای برخی از مخاطبان ناخوشایند باشد.
سرعت: سرعت روایت داستان در برخی از قسمتها کند است.
در مجموع، نقد سریال The Terror یک اثر قابل توجه و تحسینبرانگیز است که به واسطه پرداختن به داستانی جذاب، فضاسازی درخشان، بازیهای قوی و مضامین عمیق، به عنوان یکی از بهترین سریالهای سال ۲۰۱۸ شناخته شد. این سریال به دلیل خشونت و فضای تاریک، ممکن است برای همه مخاطبان مناسب نباشد.
بررسی سریال The Terror از نظر مخاطب
این سریال از نظر عینی، تمام فاکتورهای لازم برای تبدیل شدن به یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون را دارد. داستان جذاب، فضاسازی وهمانگیز، بازیهای قوی، کارگردانی درخشان و مضامین عمیق، همگی در این سریال به چشم میخورند. اما آنچه The Terror را به تجربهای خاص تبدیل میکند، همراستایی آن با سلیقه شخصی شماست.
این سریال گویی دقیقا برای شما ساخته شده است. تمام المانها و جزئیات آن، از داستان و شخصیتها گرفته تا فضاسازی و موسیقی، با علایق و سلیقه شما همخوانی دارد.این حس همراستایی، تجربهای لذتبخش و هیجانانگیز را به وجود میآورد. شما به قدری از سریال لذت میبرید که میخواهید آن را با تمام دنیا به اشتراک بگذارید.
میخواهید از بلندگو فریاد بزنید و به همه بگویید که این سریال را تماشا کنند. این تناقض، نه تنها عجیب نیست، بلکه نشاندهنده قدرت و تاثیرگذاری سریال The Terror است. این سریال به قدری قوی و جذاب است که میتواند حتی منتقدان و تماشاگران را نیز به وجد آورده و شور و اشتیاق آنها را برانگیزد.
در نهایت، باید به این نکته اشاره کرد که سلیقه شخصی در نقد و بررسی آثار هنری، نقشی انکارناپذیر دارد. هیچ نقدی نمیتواند به طور کامل عینی و بیطرفانه باشد. مهم این است که منتقد، نظرات و احساسات خود را به طور شفاف و روشن بیان کند و به مخاطب اجازه دهد تا با در نظر گرفتن سلیقه شخصی خود، درباره اثر مورد نظر قضاوت کند.
نقد سریال The Terror: وحشتی اتمسفریک، روانکاوانه و ماوراطبیعه
سریال The Terror، خلائی که سریال «مردگان متحرک» در ژانر وحشت/بقا ایجاد کرده بود را به طور کامل پر میکند. این سریال، نه تنها از نظر کیفی از «مردگان متحرک» برتر است، بلکه نسخهای بیعیب و نقص از تمام المانهایی است که در «مردگان متحرک» به طور ناقص یا غلط به کار گرفته شدهاند.
«ترور» اگرچه در یخبندانهای قطب شمال اتفاق میافتد، اما تمام فاکتورهای یک داستان آخرالزمانی را دارد. گرفتار شدن در یکی از دورافتادهترین نقاط کرهی زمین، جایی که بقا با چنگ و دندان و حتی روی آوردن به غریزهی حیوانی حرف اول و آخر را میزند، این سریال را به داستانی آخرالزمانی تبدیل میکند.
«ترور» در مقابل «مردگان متحرک»، به طور عمیق به موضوع وحشت ناشی از مرگ و اجبار انسان برای زنده ماندن میپردازد. در حالی که «مردگان متحرک» فقط ادای این وحشت را در میآورد، «ترور» با تمام وجود به اعماق این ظلمات فرو میرود. تلاش برای بقا در «ترور» نقشی اساسی دارد.
تقریباً هر قسمت از سریال به راههای جدیدی میپردازد که بازماندگان برای زنده ماندن از آنها استفاده میکنند. در مقابل، این موضوع در «مردگان متحرک» به یکی از کماهمیتترین مسائل تبدیل شده است.«ترور» در دنیایی پر از خطر جریان دارد. در حالی که در «مردگان متحرک» عنصر خطر به طور کامل از بین رفته است، در «ترور» بوی مرگ در فضا به جای اکسیژن به مشام میرسد.
هیولای مرکزی «ترور» از نظر مضمون و اجرا، در کنار بهترین هیولاهای سینما قرار میگیرد. در مقابل، زامبیها در «مردگان متحرک» دیگر ترسناک نیستند و فقط به ابزاری برای نمایش مهارتهای شخصیتهای اصلی تبدیل شدهاند. «ترور» در شخصیتپردازی تمام شخصیتهای خود، چه اصلی و چه فرعی، موفق عمل میکند.
این سریال کاری میکند که مخاطب به مرگ تکتک ۱۳۰ شخصیت داستان اهمیت بدهد. در مجموع، سریال The Terror یک شاهکار در ژانر وحشت/بقا است که دیدنش به هر کسی توصیه میشود.
نقد سریال The Terror: وحشتی از جنس واقعیت
سریال The Terror، اقتباسی از رمانی به همین نام و برگرفته از داستانی واقعی، برای علاقمندان به ماجراهای اسرارآمیز و تاریخی جذاب خواهد بود. این سریال، راز و رمزهای مورمورکنندهای را در دل خود جای داده است که شما را به دنیای تاریکی و وحشت واقعی میبرد. داستانهای سربهمهر تاریخی، همواره از هر فیلم ترسناکی برای شما ترسناکتر خواهند بود.
این داستانها، مرگ و ناشناختگی را به عنوان دو عنصر اصلی در خود دارند که بزرگترین ترسهای بشریت را به تصویر میکشند. در سریال The Terror، با مرگهای فجیع و دلخراشی روبرو میشوید که هیچ توضیحی برای آنها وجود ندارد. این عدم وجود پاسخ، نیاز دیوانهوار انسان برای یافتن جواب را برمیانگیزد و در عین حال، ناتوانی انسان در برابر بزرگترین وحشتش را به نمایش میگذارد.
این تناقض، انفجار اتمی از وحشت را در ذهن مخاطب ایجاد میکند و آرامش او را به طور کامل به هم میریزد. علاوه بر این، سریال The Terror به خوبی از المانهای دیگری مانند:
- فضاسازی وهمانگیز و تاریک
- بازیهای قوی و باورپذیر
- کارگردانی خلاقانه و تکنیکهای بصری प्रभाव
- مضامین عمیق و انسانی
استفاده میکند تا تجربهای منحصر به فرد و ترسناک را برای مخاطب رقم بزند. سریال The Terror، ثمرهی پیوندی ناگسستنی بین شاهزادهی مرگ و بانوی ناشناختگی است. تماشای این سریال، گویی پریدن به درون گودالی عمیق و تاریک است که در آن، مرگ و ناشناختگی در هم میآمیزند. سفری هولناک به اعماق وجودی انسان که زیبایی در آن جایی ندارد.
گفته میشود هر کس که به درون این گودال هولناک قدم میگذارد، پیش از آنکه شعلههای مرگ او را احاطه کنند، چیزهای زیادی خواهد دید. دیوارههای گودال، تبدیل به پردهای میشوند که تصاویری وهمآور و گاه دیوانهوار بر روی آن نقش میبندند. یکی از این تصاویر که تماشاگر را در آستانهی جنون و مرگ قرار میدهد، تصویری از دو کشتی یخزده در قلب برهوتی منجمد است.
در سال ۱۸۴۵، دو کشتی سلطنتی بریتانیا به نامهای «اربوس» و «ترور» به رهبری کاپیتان سر جان فرانکلین، راهی سفری پرمخاطره به قطب شمال میشوند. هدف آنها، اکتشاف در این منطقهی ناشناخته و یافتن گذرگاه شمال غربی برای تسهیل تجارت دریایی است. ماموریتی دشوار که پیش از آن، بسیاری در انجامش ناکام مانده بودند و سرنوشتی مشابه برای این دو کشتی نیز رقم خواهد خورد.
این اطلاعات، برگی از تاریخ است که بر کسی پوشیده نیست. هر کس که داستان این دو کشتی را شنیده باشد، از سرنوشت شوم و مرگبار آنها آگاه است. اما معمای اصلی که ذهن تاریخدانان و تئوریپردازان را به خود مشغول کرده، این است که دقیقا چه اتفاقی برای آنها رخ داده است؟
تنها مدرک باقیمانده از این اکتشاف، نامههای کاپیتان فرانکلین است که در جزیرهی پادشاه ویلیام پیدا شده است. در اولین نامه، فرانکلین از وضعیت عالی و مطابق برنامهی ماموریت خبر میدهد. اما نامهی دوم که چند ماه بعد نوشته شده، حکایتی دیگر دارد. کشتیها در یخ گرفتار شدهاند، فرانکلین و بیست و چهار نفر از خدمه جان خود را از دست دادهاند و بازماندگان، در حال ترک کشتیها و سفری طاقتفرسا بر روی یخ به امید یافتن نشانهای از زندگی در جهنم سفید قطب شمال هستند.
چه چیزی در فاصلهی نگارش این دو نامه رخ داده است که همه چیز را از وضعیتی ایدهآل به ورطهی نابودی و مرگ مطلق کشانده است؟ این سوالی است که سریال The Terror با تکیه بر یافتههای تاریخی و قدرت تخیل، به دنبال پاسخی برای آن است. سریال تلاش میکند تا صفحات سفید تاریخ این اکتشاف را با حوادثی جذاب و داستانی پرکشش، پر کند و راز سرنوشت شوم این دو کشتی را برملا سازد.
همچنین شما میتوانید با بهترین سریال خارجی نیز در نشریه ایماژ آشنا شوید.
تحلیل سریال The Terror: وحشتی عمیقتر از یخ و تاریکی
سریال The Terror، با نامی گویا، به سراغ وحشتهای گوناگونی میرود. وحشتی که در نام یکی از کشتیها، “ترور”، تجسم یافته است. سرمای طاقتفرسای قطب شمال که کشتیها را در یخی ابدی گرفتار میکند و مغز سرنشینان را به تدریج ذوب میکند. موجودی ناشناخته در میان برف و بوران که شکارچی بیرحم جان به در بردگان سرما میشود. اما شاید وحشتناکتر از همه، غریزهی بقا در انسان باشد که در شرایطی بحرانی، کنترل را به دست میگیرد و به نیرویی هولناک تبدیل میشود.
در قلب این وحشتها، “ترور” به سراغ وحشتی بنیادیتر میرود: وحشت از مرگ. این موضوع، هستهی اصلی سریال را تشکیل میدهد. “ترور” محصول نهایی فرآیندی شیمیایی است که این وحشت را به چیزی قابللمس و قابلدیدن تبدیل میکند.
یکی از بزرگترین رنجهای انسان، عدم شناخت کامل از خود است. عدم آگاهی از تمام ویژگیها، خصوصیات و حقایق وجودی انسان، باعث میشود که او درک درستی از اتفاقات و احساسات خود نداشته باشد. در این سردرگمی، انسان به خرافات پناه میبرد و به دنبال راه حلهایی میگردد که در واقع وجود خارجی ندارند.
تمایل به قهرمانگرایی، یکی از خصوصیات ذاتی انسان است. این میل در دیانای ما ریشه دارد و زندگی ما حول محور آن شکل میگیرد. ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس، جملهی معروفی دارد: «درک رایج بشریت از واقعیت همیشه دیدن دنیا به عنوان تئاتری برای قهرمانگرایی بوده است».
ارنست بکر، نویسندهی کتاب «نفی مرگ»، دربارهی دلیل میل انسان به قهرمانگرایی میگوید: فروید معتقد بود که این میل از خودشیفتگی سرچشمه میگیرد. انسان به طور ذاتی خود را دوست دارد و در درجه اول به دنبال حفظ و بقای خود است. به قول ارسطو، «شانس زمانی است که نفر بغل دستیات تیر بخورد».
بسیاری از ما در اعماق وجودمان باور داریم که انسانهای دیگر به جز خودمان، بیارزش و بیمصرف هستند. این خودشیفتگی، یکی از عوامل شجاعت انسان در برابر خطرات است. انسان باور ندارد که خود او خواهد مُرد، بلکه این اتفاق فقط برای دیگران رخ میدهد.
هدف بکر از طرح این موضوع، گناهکار شمردن انسان نیست. به نظر او، انسان توانایی کنترل خودخواهیاش را ندارد. این حس از طبیعت حیوانی او سرچشمه میگیرد. انسان در طول تاریخ تکامل، همواره مجبور به حفظ و مراقبت از تمامیت و کمال خود بوده است. هویت فیزیکی/شیمیایی انسان همواره ثابت بوده و او برای حفظ آن تلاش میکند. بکر میگوید اگر به موجودی کور و احمق، خودآگاهی و اسم میدادیم و او را به موجودی منحصربهفرد تبدیل میکردیم، با خودشیفتگی روبهرو میشدیم.
خودشیفتگی و عزت نفس، در دوران کودکی به طور واضح خود را نشان میدهند. کودک بدون هیچ شرمی نیازها و خواستههای خود را فریاد میزند. این موضوع میتواند دوران کودکی را برای بزرگسالان به چالشی دشوار تبدیل کند. بکر میگوید، رقابت بین خواهر و برادرها، بازتابی از حقیقت مرکزی انسان است: نیاز به منحصربهفرد بودن و یگانه بودن در تمام هستی. این رقابت، مشکل مهمی است که نشان میدهد انسان به طور ذاتی به دنبال ارزشمند بودن و قهرمان شدن است.
با درک این موضوع که میل به قهرمانگرایی چقدر در ذات انسان وجود دارد، ناآگاهی انسان از نیازها و خواستههای واقعی خود، تاملبرانگیز میشود. بکر میگوید، ساختار جامعه و فرهنگ به گونهای است که ما را به قهرمانگرایی و باور به خودمان به عنوان خدای زمین تشویق میکند.
سریال The Terror، با به تصویر کشیدن وحشتهای گوناگون در شرایطی بحرانی، به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه انسان در مواجهه با مرگ و نیستی، به تاریکی درون خود فرو میرود و ابعاد جدیدی از خودخواهی و میل به بقا را آشکار میکند.
شخصیتهای سریال، در تقابل با سرمای طاقتفرسا، موجودی ناشناخته و وحشتناک و کمبود منابع، به تدریج از اصول اخلاقی خود فاصله میگیرند و برای زنده ماندن، به هر کاری دست میزنند. این تناقض، بین میل به بقا و حفظ ارزشهای انسانی، یکی از جذابترین مضامین سریال The Terror است.
سریال به ما نشان میدهد که در شرایطی بحرانی، مرز بین خیر و شر تا چه حد میتواند باریک و شکننده باشد. علاوه بر این، سریال The Terror به بررسی مضامین دیگری میپردازد مانند:
- مرگ و نیستی
- خودخواهی و میل به بقا
- فداکاری و از خودگذشتگی
- قدرت رهبری
- امید و ناامیدی
- رابطه انسان با طبیعت
نقد و بررسی سریال The Terror: تقابل قهرمانگرایی و وحشت از مرگ
همانطور که اشاره کردید، میل به قهرمانگرایی در انسان، ریشه در وحشت از مرگ دارد. ما شجاعت در برابر مرگ را تحسین میکنیم، زیرا خودمان از آن وحشت داریم. قهرمان کسی است که با این وحشت روبرو میشود و آن را به چالش میکشد. در سریال The Terror، شاهد تقابل این دو نیروی قدرتمند هستیم.
از یک سو، شخصیتها با وحشتهای گوناگونی از جمله سرمای طاقتفرسا، موجودی ناشناخته و کمبود منابع روبرو هستند. این وحشتها، میل به بقا و قهرمانگرایی را در آنها تحریک میکند.
از سوی دیگر، سریال به ما نشان میدهد که قهرمانگرایی نیز میتواند تاریکیهای خاص خود را داشته باشد. غرور و خودشیفتگی، میتواند انسان را به سمت نابودی سوق دهد. زمانی که انسان به دنبال اثبات برتری خود به هر قیمتی باشد، ممکن است از اصول اخلاقی خود فاصله بگیرد و به دیگران آسیب برساند. در سریال The Terror، شخصیتها به دو دسته تقسیم میشوند.
گروه اول کسانی هستند که با وجود وحشت، سعی میکنند به ارزشهای انسانی خود پایبند باشند. آنها برای بقا تلاش میکنند، اما در عین حال، به دنبال حفظ نظم و اخلاق هستند. گروه دوم کسانی هستند که به وحشت تسلیم میشوند. آنها برای زنده ماندن، حاضر به انجام هر کاری هستند، حتی اگر به قیمت جان دیگران تمام شود.
در نهایت، سریال The Terror به ما نشان میدهد که قهرمانگرایی، یک پاسخ ساده به وحشت از مرگ نیست. این دو نیرو، در جدالی دائمی با یکدیگر هستند. انسان در این جدال، باید راهی برای حفظ تعادل بین این دو نیرو پیدا کند.
اگر به ژانر ترس علاقهمند هستید، میتوانید با ترسناک ترین فیلم های جهان در نشریه ایماژ آشنا شوید.
نظر منتقدان راجع به سریال The Terror
سریال The Terror در خلق فضایی وهمآور و یخبندان که حس ترس و اضطراب را به تماشاگر القا میکند، بسیار موفق عمل کرده است. استفاده از لوکیشنهای واقعی قطب شمال، طراحی صحنه و لباس دقیق و موسیقی متن مناسب، همگی در ایجاد این اتمسفر تاثیرگذار بودهاند.
منتقد نیویورک تایمز در این باره میگوید: “فضای سریال The Terror به قدری واقعی و خفه کننده است که گویی خودتان را در میان یخهای قطب شمال گرفتار میبینید.”
بازیهای قوی و باورپذیر بازیگران، یکی از نقاط قوت سریال The Terror است. جرد هریس در نقش کاپیتان کرزن، توبیاس منزیس در نقش دکتر گودsir و سایر بازیگران به خوبی از پس نقشهای خود برآمدهاند و شخصیتهای پیچیده و چندلایهای را خلق کردهاند.
منتقد هالیوود ریپورتر در مورد بازی جرد هریس میگوید: “هریس با بازی قدرتمند خود، عمق و ظرافت خاصی به شخصیت کاپیتان کرزن بخشیده است.”
داستان سریال The Terror جذاب و پر از تعلیق است. سریال به آرامی و با ظرافت پیش میرود و در عین حال، تماشاگر را درگیر ماجراهای خود میکند.
منتقد گاردین در مورد داستان سریال میگوید: “داستان سریال The Terror به گونهای است که شما را مجذوب خود میکند و تا انتها منتظر میمانید تا ببینید چه اتفاقی میافتد.”
ترکیبی از وحشت و تاریخ: سریال The Terror به طور ماهرانهای ژانر وحشت و تاریخ را با هم ترکیب کرده است. سریال نه تنها ترسناک است، بلکه به وقایع تاریخی واقعی نیز میپردازد و به تماشاگر Einblickی در مورد سفرهای اکتشافی به قطب شمال در قرن نوزدهم میدهد.
منتقد ورایتی در این باره میگوید: “The Terror فقط یک سریال ترسناک نیست، بلکه یک درام تاریخی جذاب نیز است.”
توجه به جزئیات: سریال The Terror در جزئیات مربوط به لباس، دکور و سایر موارد مربوط به تاریخ قرن نوزدهم بسیار دقیق عمل کرده است. این دقت به واقعگرایی سریال و باورپذیری داستان کمک میکند.
منتقد لس آنجلس تایمز میگوید: “توجه به جزئیات در سریال The Terror به قدری است که گویی شما به گذشته سفر کردهاید و خودتان شاهد وقایع هستید.”
نقد سریال The Terror شامل صحنههای خشونتآمیز گاه آزاردهندهای است که ممکن است برای برخی تماشاگران مناسب نباشد. برخی منتقدان به صحنههای خشونتآمیز سریال The Terror انتقاد کردهاند و آن را برای برخی تماشاگران نامناسب دانستهاند. در برخی قسمتها، سرعت داستان The Terror کند میشود و ممکن است برای برخی تماشاگران خستهکننده باشد.
عدم وجود شخصیتهای زن محوری: سریال The Terror شخصیتهای زن محوری ندارد و تمرکز آن بیشتر بر روی شخصیتهای مرد است.در مجموع، سریال The Terror یک سریال قابل توجه و تحسینبرانگیز است که با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شده است. این سریال به دلیل فضاسازی، بازیها، داستان و پرداختن به مضامین عمیق مورد تحسین قرار گرفته است.
همچنین اگر در کنار فیلمهای خارجی، به بررسی فیلمهای ایرانی علاقه هستید میتوانید نقد فیلم شب داخلی دیوار را در ایماژ مطالعه کنید.
سوالات متداول
موضوع سریال The Terror چیست؟
سریال در ۲ فصی سپری میشود که هر کدام دارای خط داستانی و موضوع مختلف خودشان هستند و در باره هجوم یک موجود عجیب و غریب و ترسناک در یک کشتی است.
چه سریالهایی شبیه به The Terror هستند؟
سریالهای مثل: The North Water (2021)، The Thing (2011) ، The Haunting of Hill House (2018)، The Haunting of Bly Manor (2020)، American Horror Story (2011-)، Black Mirror (2011-) از معروفترین سریالهای این ژانر هستند.
چه کسی سریال The Terror را ساخته است؟
سریال The Terror توسط سو هوی، نویسنده و تهیهکننده کانادایی، ساخته شده است. هوی سابقه ساخت سریالهای محبوبی مانند (The Killing) و (۱۱.۲۲.۶۳) را نیز در کارنامه دارد.
دیدگاه
۴ دیدگاه
دوستان کسی این سریال رو دیده؟ خوبه؟
اصلا وقتتو هدر نده کامللا مضخرف و مسخره و خیلی خیلی کندو بی سروتح هستش این تعریفات الکی سایت هارو اصلا اهمیت نده من الان شش قسمت نگاه کردم جز زر مفت زدن و فک زدن و مسخره بازی و شام خوردن هیچی نداشت
فصل اول
شاید یه جاهایی روند کندی داشته باشه اما مضمونی که پشتشه، روند تغییر کردن ادمها تو شرایط سخت، دلیل وجود اون هیولا و حتی پایان هیولا، خیلی خوب بود.
سریال خوب وجالبیه البته هیجانی درحد مردگان متحرک یا لاست و.from .. نیست اما زیباست وارزش دیدن داردخصوصا در فضای قطبی و کشتی بادبانی دهه ۸۰. بشخصه انتخاب دومم هست چون همه سریالهارو دیدم و توصیه میکنم
نظر بدهید