نقد سریال پنگوئن (The Penguin)؛ مینیسریالی که همه باید ببینند!
مت ریوز از همان ابتدا که کارگردانی فیلم «بتمن» را بر عهده گرفت، چشماندازی بلندمدت برای این شخصیت نمادین داشت. پیش از رفتن به سراغ نقد سریال پنگوئن باید بگوییم مت ریوز قصد داشت سهگانهای خلق کند که بتمن را در فضایی تاریک و واقعگرایانه به تصویر بکشد، فضایی که تاکنون در اقتباسهای سینمایی از این شخصیت دیده نشده بود. اما برای تحقق این رؤیا، ریوز به زمان بیشتری نیاز داشت. به همین دلیل، ایدهی ساخت سریالهایی در دنیای بتمن مت ریوز شکل گرفت. یکی از این سریالها، «پنگوئن» نام دارد که به زندگی یکی از مشهورترین دشمنان بتمن میپردازد. داستان سریال از جایی آغاز میشود که گاتهام در پی حملات ریدلر به ویرانهای تبدیل شده و پنگوئن در تلاش است تا در این آشوب به قدرت برسد. سریال «پنگوئن» نه تنها به ما اجازه میدهد تا بیشتر با این شخصیت پیچیده آشنا شویم، بلکه به گسترش دنیای تاریک و جذاب گاتهام مت ریوز نیز کمک میکند.
خلاصه داستان سریال پنگوئن (The Penguin)
درست یک هفته پس از بلای ویرانگری که ریدلر بر سر گاتهام آورد، آزوالد کاب (پنگوئن) میخواهد از فرصت مرگ کارماین فالکون استفاده و قدرت خود را تثبیت کند. با اینکه پسر فالکون، آلبرتو، جای پدرش نشسته، همهی گروههای گاگنستری در شهر میدانند که قدرت او متزلزل است. آز با ویکتور، پسری از طبقات پایین گاتهام، همراه میشود و از پشت پرده، وقایع را به نفع خود پیش میبرد. در همین گیرودار، سروکلهی دختر دیوانهی فالکون هم پیدا میشود که ده سال گذشته پایش را از تیمارستان آرکهام بیرون نگذاشته بود و حالا میخواهد جا پای پدرش بگذارد. آزوالد فکر میکند که میتواند خانوادههای فالکون و مارونی را روی انگشت خود بچرخاند؛ اما نمیداند چه موانعی بر سر راه او وجود دارند…
همچنین شما میتوانید بهترین فیلم های ۲۰۲۴ را نیز در نشریه ایماژ بخوانید.
شناسنامه سریال The Penguin
پیش از رفتن به سراغ نقد سریال پنگوئن میتوانید اطلاعات و مشخصات این سریال جذاب ساخته دیسی را ببینید:
کارگردان | کریگ زوبل (Roger Craig Zobel) |
نویسنده | لورن لفرانک |
تهیه کننده | جواد فرحانی |
بازیگران | کالین فارل، کریستین میلیوتی، رنزی فلیز، دیدره اوکانل، کلنسی براون، کارمن اجوگو، مایکل زیگن |
تاریخ پخش | ۲۰۲۴، ایالات متحده |
امتیاز سایت IMDb | ۸.۸ از ۱۰ |
امتیاز سریال در سایت راتن تومیتوز | ۹۴٪ |
ژانر | جنایی/درام |
در ادامه با ما همراه باشید تا به نقد و بررسی سریال پنگوئن بپردازیم.
نقد و بررسی سریال پنگوئن (The Penguin)؛ یک درام/جنایی مهیج
پیش از رفتن به سراغ نقد سریال پنگوئن باید بگوییم سریال «پنگوئن» ما را به دنیای تاریک گاتهام سیتی، درست پس از آشوبهای فیلم «بتمن»، میبرد. شهری که زیر باران سیلآسا ویران شده و در غیاب شوالیهی تاریکی، به میدان جنگی برای گروههای مافیایی تبدیل شده است. با مرگ کارمین فالکون، سرکرده قدرتمند مافیا، جنگ بر سر تصاحب قدرت به اوج خود رسیده و هر کسی سعی دارد از این آشوب به نفع خود بهرهبرداری کند.
ازوالد کاب، دستیار وفادار فالکون، حالا رویای نشستن بر تخت قدرت را در سر میپروراند. اما او تنها مدعی این تاج و تخت نیست. رقبا و دشمنان قدیمی فالکون نیز برای تصاحب امپراتوری او دندان تیز کردهاند. در این میان، مواد مخدر، آدمربایی و قتل به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره در گاتهام تبدیل شده و هر لحظه ممکن است اتفاقات غیرمنتظرهای رخ دهد. در این سریال، شاهد داستانی پر از تعلیق، خیانت و انتقام خواهیم بود. دنیایی که در آن هیچکس به کسی اعتماد ندارد و هر لحظه ممکن است نقشههای دیگران برملا شود. آیا ازوالد کاب موفق خواهد شد بر این آشوب فائق آید و به قدرتی که همیشه آرزویش را داشته برسد؟
پس از مرگ کارمین فالکون، آلبرتو، پسرش که توانایی چندانی برای رهبری نداشت، بر سر کار آمد. آزوالد با حذف سریع آلبرتو، خود را جانشین قانونی دانست. اما برای حفظ قدرت، نیاز به حمایت خانواده مارونی داشت. آزوالد با تظاهر به وفاداری به مارونیها، قصد داشت با بازی دادن هر دو خانواده، به تنهایی بر گاتهام مسلط شود. مهمترین مانع آزوالد، سوفیا فالکون، خواهر آلبرتو و قاتل سریالی معروف به هنگمن بود. سوفیا که سابقهای از بدبینی داشت، به آزوالد مشکوک بود و این باعث شد رابطه پرتنشی میان آنها شکل بگیرد. سریال پنگوئن با تمرکز بر رقابتهای خونین بین این خانوادهها و پیچیدگی شخصیت سوفیا، داستانی تاریک و جذاب را در دنیای گاتهام روایت میکند.
مطالعه بیشتر: بررسی و نقد سریال From
در نقد سریال پنگوئن (The Penguin) باید بگوییم که لکنت زبان ویکتور، نه تنها وجهی معصومانه به او بخشیده بلکه او را به همدلی با آزوالد، که به دلیل مشکل پایش همواره مورد تمسخر قرار میگرفته، نزدیکتر کرده است. این دو، هر یک به نوعی، از جامعه طرد شدهاند و در همدیگر پناهگاهی یافتهاند. ویکتور برای آز، هم یک نوچه است و هم فرصتی برای اعمال قدرت، اما فراتر از اینها، او وجه لطیف و بامزهای از آز را بیرون میکشد. با این حال، عشق واقعی آز به مادرش فرانسیس تعلق دارد، زنی با مشکلات روانی که آز به شدت به او وابسته است. این رابطه پیچیده، مملو از عشق و نفرت، زیربنای شخصیت پیچیدهی آزوالد را شکل میدهد.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم کهدر این رابطه، ویکتور نمادی از آرزوهای آز برای قدرت و کنترل است، در حالی که مادر او نماد وابستگی عمیق و آسیبپذیری اوست. این تضادها و پیچیدگیها، شخصیت آزوالد را به یکی از جذابترین شخصیتهای سریال پنگوئن تبدیل کرده است. اگر شما به تماشای بهترین فیلم و سریالهای روز دنیا علاقه دارید، حتما دانستن بهترین سریال خارجی از نظر IMDb برای شما جالب است. پس این مقاله از ایماژ را از دست ندهید.
تحلیل سریال پنگوئن؛ گاتهامسیتی خوش ساختتر
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که گاتهام در سریال «پنگوئن»، همان شهر تاریک و خشن فیلم «بتمن» است که ریشههای شکلگیری شخصیتی مثل آزوالد کاب را نشان میدهد. این بار، گاتهامسیتی به خانهای برای شخصیتهای متنوعی تبدیل شده است که هرکدام داستان خاص خود را دارند. از آزوالد و زیردستانش گرفته تا ویکتور و فرانسیس، همه در این شهر تاریک و سایهدار به دنبال جایگاه خود هستند. در این سریال، گاتهام دیگر فقط شهری نیست که منتظر نجات توسط بتمن است؛ بلکه شهری است با تمام مشکلات و نابرابریهایش که زندگی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. در این بازخوانی از دنیای بتمن، گاتهام به یک شخصیت زنده تبدیل شده است. شهری که در آن، اختلافات طبقاتی، فساد و جنایت به اندازه باران میبارند. این گاتهام، همان گاتهامی است که ما میشناسیم؛ شهری که در آن، تاریکی همیشه بر نور غلبه میکند.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که در این نسخه جدید، گاتهامسیتی نه تنها به عنوان پسزمینه، بلکه به عنوان یک شخصیت محوری عمل میکند. شهری که در آن، شخصیتها شکل میگیرند، رشد میکنند و به نابودی کشیده میشوند. همانطور که میبینید، در این نسخه جدید، سعی شده است تا بر روی ابعاد مختلف گاتهام و تاثیرات آن بر شخصیتها بیشتر تاکید شود. گاتهام در آغوش سیلاب فرو رفته بود. اخبار از زیر آب رفتن محلههای فقیرنشین میگفت و در مقابل، عمارتهای مجلل یکدرصد جامعه، مصون از هر آسیبی. این نابرابری عمیق، شعلههای خشم را در دل مردم برافروخته بود. شورشها اوج گرفته بود و اعتیاد، تنها پناهگاه از این واقعیت تلخ. با مرگ فالکون کارماین، خلاء قدرت، شهر را به آشوبی بیسابقه کشانده بود. آلبرتو، پسر بیکفایت کارماین، نتوانست جای پدر را بگیرد و آزوالد کابلپات با زیرکی تمام، در انتظار فرصتی بود تا بر تخت قدرت تکیه زند.
مطالعه بیشتر: بررسی و نقد فیلم صبحانه با زرافه ها
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که سریال «پنگوئن» نه تنها داستانی مجزا از فیلم «بتمن» را روایت میکند، بلکه با حفظ المانهای بصری فیلم اصلی، هویتی مستقل برای خود میسازد. از همان ابتدای سریال، با استفاده از همان سبک فیلمبرداری، نورپردازی و طراحی صحنهی فیلم «بتمن»، بیننده به دنیای تاریک و ویرانشدهی گاتهام بازمیگردد. ویرانیهایی که ریدلر بر جای گذاشته، با دقتی مثالزدنی به تصویر کشیده شده و تاثیری ماندگار بر مخاطب میگذارد. اما به مرور زمان، سریال با حفظ ریشههای بصری خود، به شخصیت پنگوئن و داستان او نزدیکتر میشود و با استفاده از تکنیکهای جدید فیلمبرداری، مانند دوربین روی دست، روایتی متفاوتتر از فیلم اصلی ارائه میدهد. به این ترتیب، «پنگوئن» نه تنها یک اسپینآف، بلکه یک اثر مستقل و جذاب در دنیای سینمایی بتمن مت ریوز است.
موسیقی متن فیلم، همچون نگینی درخشان بر قابهای زیبا میدرخشد. مایکل جاکینو، آهنگساز توانا، با خلق ملودیهایی حماسی و دراماتیک، به عمق احساسات مخاطب میافزاید. این موسیقی که اغلب نادیده گرفته میشود، نقش بسزایی در شکلگیری اتمسفر هر صحنه ایفا میکند. به عنوان مثال، در سکانس ورود آز و ویکتور به عمارت فالکونها، موسیقی پسزمینه با شکوه و عظمت این مکان تاریخی همخوانی دارد و مخاطب را به دنیای مرموز و باشکوهی میبرد.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که مت ریوز پیشبینی کرده بود که سریال «پنگوئن» پلی میان دو فیلم بتمن باشد، اما روایت سریال نشان میدهد که این سریال بیشتر به غنیسازی جهان بتمن میپردازد تا اینکه مستقیماً به داستان فیلم دوم گره بخورد. غیبت کامل بتمن در سریال این موضوع را تأیید میکند. این رویکرد هوشمندانه از کشاندن اجباری طرفداران بتمن به سریال و قرار دادن بیپایه و اساس این شخصیت در داستان جلوگیری میکند. «پنگوئن» همانطور که از نامش پیداست، به طور کامل بر روی پنگوئن تمرکز دارد. آزوالد کابلپات در این سریال نه یک ضدقهرمان، بلکه یک شرور تمامعیار است که از آلوده کردن دستانش به هر کاری ابایی ندارد. این رویکرد وفادار به ریشههای شخصیت پنگوئن، یکی از نقاط قوت سریال است. از طرف دیگر، این سریال فرصتی است برای کالین فارل تا پتانسیل نهفته در نقش پنگوئن را به نمایش بگذارد. حضور محدود او در فیلم بتمن، احتمالاً باعث شد تا ریوز تصمیم بگیرد یک سریال کامل را به این شخصیت اختصاص دهد و از زحمات فارل، خصوصاً با وجود پروتزهای سنگین، نهایت استفاده را ببرد.
بیشتر بخوانید: معرفی بهترین فیلم های عاشقانه جهان
بررسی و نقد سریال پنگوئن؛ کالین فارل در قاموس پنگوئن شگفتانگیز است!
کالین فارل با بازی درخشانش در نقش پنگوئن، آنچنان در این شخصیت فرو رفته که سریال را به نمایشگاه تواناییهای بازیگریاش تبدیل کرده است. در هر صحنهای که او حضور دارد، اجرای قدرتمندش سایه سایر بازیگران را کمرنگ میکند و تمام توجهات را به سمت خود جلب میکند. دگرگونی کالین فارل به حدی است که اگر پیش از تماشای سریال، از نقشآفرینی او در این سریال باخبر نبودید، هیچگاه نمیتوانستید حدس بزنید پشت این گریم سنگین و لباسهای حجیم، کالین فارل پنهان شده است. هنر بینظیر مایک مارینو در طراحی گریم، چهرهی فارل را آنچنان دگرگون کرده که حتی در نزدیکترین نماها نیز ردی از کالین فارل سابق دیده نمیشود. این دگردیسی شگفتانگیز، باعث میشود به سرعت از یاد ببریم که آزوالد کاب در واقع همان کالین فارل است و درگیر دنیای پیچیده و جذاب این شخصیت شویم.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که کالین فارل با بازی درخشانش، جان تازهای به شخصیت آزوالد بخشیده است. او با تسلط بر لهجه، میمیکهای چهره و تیکهای عصبی خاص، چهرهای انسانی و واقعی از این شخصیت شرور خلق کرده است. گریم سنگین و دقیق، نه تنها مانعی بر سر راه بازی فارل نبوده، بلکه به او کمک کرده تا عمق شخصیت آزوالد را به تصویر بکشد. برای مثال، تکانهای عجیب گردن آزوالد هنگام استرس، شباهت او به یک پنگوئن را پررنگتر میکند. همچنین، راه رفتن لنگ او به دلیل معلولیت، که در کمیکها وجود ندارد، به یکی از شاخصترین ویژگیهای ظاهری او در سریال تبدیل شده است. این معلولیت، علاوه بر اینکه دلیل نامگذاری او به «پنگوئن» است، به او هویتی طردشده و دردمند بخشیده و بر روی روان آسیبدیده او تأثیر گذاشته است.
در نتیجه، آزوالد سریال «پنگوئن» با وجود حفظ ماهیت شرورانهاش، شخصیتی متفاوت و پیچیدهتر نسبت به همتای کمیک بوکی خود است. این شخصیت با تمرکز بر درد، تراما و تلاش برای قدرتگیری، رویکردی تاریک و دراماتیک به دنیای گاتهام میافزاید. تغییر نام او از آزوالد کابلپات به آز کاب نیز نشاندهنده تلاش سریال برای ایجاد هویتی مستقل و فاصله گرفتن از ریشههای کمیک بوکی است.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که یک نویسندگی خوب، حتی طرفداران دوآتشه کمیکها را هم شیفتهی خود میکند. این اصل، بهخصوص در خلق شخصیتها و دنیای پیرامونشان نمود پیدا میکند. دیالوگها تنها ابزاری برای پیشبرد داستان نیستند؛ بلکه شخصیتها را جان بخشیده و دنیای آنها را برای مخاطب قابل لمس میکنند. برای مثال، در سریال «پنگوئن»، لحظاتی وجود دارد که صرفاً برای معرفی عمیقتر شخصیتها به داستان اضافه شدهاند؛ مثل صحنهی تماشای فیلم «گیلدا» توسط آز و ویکتور. اینگونه صحنهها، با ایجاد ارتباط عاطفی بین شخصیت و مخاطب، او را به دنیای سریال نزدیکتر میکنند.
آزوالد، با وجود ظاهر خشن و قدرت طلبیاش، در دل خود آرزوی رسیدن به شکوه و عظمت گذشته را دارد. علاقهی او به فیلمهای قدیمی هالیوود، نمادی از این آرزو است. گاتهامسیتی، در ذهن آزوالد، شهری است که میتواند به شکوه گذشتهاش بازگردد و او، با تصاحب قدرت، خود را به عنوان پادشاه این شهر میبیند. این جزئیات ظریف، شخصیت آزوالد را از یک ضدقهرمان کلیشهای فراتر برده و او را به شخصیتی پیچیده و جذاب تبدیل کرده است.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که سریال پنگوئن با وجود نقاط قوتش، از عجله در روایت رنج میبرد. هشت اپیزود برای پرداختن به شخصیتهای فرعی همچون سالواتور براون، نادیا مارونی آغداشلو و تراپیست سوفیا، به خصوص ویکتور آگیلار به عنوان یک شخصیت کاملا جدید، به نظر کافی نمیآید. فیلمنامه برای ایجاد ارتباط بین ویکتور و آز، به دلیل محدودیت زمانی، به یک دلیل ساده و سریع متوسل میشود. اما آنچه این مقدمهچینی سرسری را جبران میکند، پرداختن به لایههای شخصیتی ویکتور، به ویژه لکنت زبان اوست. این ویژگی، علاوه بر جلب همدلی مخاطب، جذابیت پیچیدهای به شخصیت آزوالد میبخشد. آزوالد با وجود خشونت، در لحظاتی مانند تلاش برای شکستن موبایل آلبرتو با قنداق اسلحه و شوخی با ویکتور، ابعاد متناقض شخصیتی خود را نشان میدهد. این تناقضات، مخاطب را مشتاق دیدن ادامهی داستان و کشف بیشتر شخصیت پیچیدهی آزوالد میکنند.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های ایرانی از نگاه مردم
«پنگوئن» یکی از بهترین سریالهای دیسی که باید دید!
سریال پنگوئن یک درام جنایی-مافیایی خوشساخت است که اگر به دنبال یک خانواده سوپرانوی جدید هستید، قطعا شما را راضی خواهد کرد. با تمرکز بر داستان صعود آزوالد کوبلپات، این سریال ما را به دنیای تاریک و پیچیدهی گانگسترها میبرد. شباهتهای آزوالد با تونی سوپرانو، از ظاهر و لهجه گرفته تا روابط پیچیده خانوادگی، بسیار چشمگیر است. رابطه آشفته آزوالد با مادرش، فرانسیس، یکی از نقاط قوت سریال است و یادآور رابطه پیچیده تونی و کارملا سوپرانو است. اگر از طرفداران ژانر جنایی و دنیای مافیایی هستید، پنگوئن یک انتخاب عالی برای شما خواهد بود.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که پنگوئن مت ریوز، در عمق شخصیت خود، ریشههایی مشترک با بتمن دارد. هر دو از دل رنج و تاریکی متولد شدهاند و در جستجوی قدرتی هستند که بتواند آنها را از سایهها بیرون بکشد. با این حال، دست کارگردان زن این فیلم، رد پای متفاوتی بر روی شخصیت پنگوئن گذاشته است. این تفاوت نه در ظاهر بصری، بلکه در لایههای زیرین شخصیت او دیده میشود. مادرش، آزوالد را به بازی پیچیدهای از قدرتنمایی در سایهها آموزش میدهد؛ بازیای که در آن، تحقیر را میبلعد، غرور را کنترل میکند و در نهایت با یک حرکت حساب شده، همه چیز را به نفع خود تمام میکند. این رویکردی است که اغلب به زنان نسبت داده میشود؛ رویکردی که در آن، قدرت نه با زور و خشونت، بلکه با زیرکی و کنترل اوضاع از پشت پرده به دست میآید. آزوالد، همچون بسیاری از زنان قدرتمند، با کوچکنمایی خود در برابر افراد قدرتمندتر، آنها را به بازی میگیرد و به اهداف خود میرسد. او با این ترفند زنانه، ضعف فیزیکی خود را جبران کرده و به جای مقابله مستقیم، رقبای خود را با تدبیر شکست میدهد.
در نقد سریال پنگوئن باید بگوییم که سریال پنگوئن یک نفس تازه در دنیای بتمن است. برخلاف آثار دیگری مثل جوکر و پرندگان شکاری که بیشتر روی شخصیتپردازی تکمحور متمرکزند، پنگوئن دنیای گاتهام را به شکلی گستردهتر و پیچیدهتر به تصویر میکشد. این سریال با حفظ روحیه تاریک و گوتیک دنیای بتمن، موفق شده تا شخصیت آزوالد کوبلپات را به عنوان یک ضدقهرمان پیچیده و جذاب معرفی کند. پنگوئن نه تنها یک گانگستر معمولی است، بلکه یک استراتژیست زیرک و فرصتطلب است که با استفاده از هوش و حیلهگری خود بر دنیای جنایتکارانه گاتهام سیتی حکومت میکند. این سریال با فاصله گرفتن از کلیشههای ژانر مافیایی و روایت یک داستان بالغ، توانسته مخاطبان را شگفتزده کند و به یکی از بهترین اقتباسهای دنیای دیسی تبدیل شود.
در مقایسه با دیگر آثار دنیای دیسی، پنگوئن یک ریسک حسابشده است. این سریال با پرداختن به جنبههای تاریکتر شخصیتها و روایت داستانهایی با پیچیدگیهای اخلاقی، مخاطبان بالغ را هدف قرار داده است. در حالی که بسیاری از آثار دیسی به دنبال جذب مخاطبان نوجوان هستند، پنگوئن با جسارت به سراغ موضوعات سنگینتری رفته است.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مینی سریال برتر جهان
تریلر سریال پنگوئن (The Penguin)
برای تماشای تیزر سریال پنگوئن روی ویدیو زیر کلیک کنید:
و در آخر…
سریال پنگوئن (The Penguin) تلاش قابلتوجهی برای ارائهی یک اقتباس تاریک و گانگستری از دنیای بتمن انجام میدهد. اگرچه مقایسهی مستقیم آن با سریالهایی چون «خانواده سوپرانو» کمی اغراقآمیز است، اما در مقایسه با سایر سریالهای ابرقهرمانی، «پنگوئن» به خوبی موفق میشود شخصیت منفی جذاب و پیچیدهی خود را به تصویر بکشد. با این حال، با توجه به محدودیت زمانی هشت قسمتی، سریال ممکن است نتواند تمام پتانسیل خود را شکوفا کند. ترس اصلی اینجاست که برخی شخصیتهای فرعی که معرفی شدهاند، به اندازه کافی فرصت پیدا نکنند تا به طور کامل توسعه یابند. برای آنکه یک سریال جنایی به سبک «سوپرانو» به موفقیت برسد، نیاز به زمان بیشتری برای پرداختن به جزئیات و ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب دارد. اما اگر «پنگوئن» بتواند با همین رویهی قوی و بدون عجله به داستان خود ادامه دهد، قطعاً یکی از بهترین سریالهای پلتفرمهای پخش آنلاین در سالهای اخیر خواهد بود.
دیدگاه
۴ دیدگاه
اگه دنبال یه سریال خفنید حتما اینو ببینید.
موسیقی خوبی داشت و خیلی دوسش داشتم. سکانس ها و تاریکی شهر گاتهام خیلی به چشم میومد و در کل قابل تحسینه
یه شاهکار به تمام معنااااااااااااا…..اگه دیسی بخواد شاهکار بسازه اینجوری میسازه هااااااااااااااااااااا
من چرا هیچی نفهمیدم ازش
نظر بدهید