بررسی و نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست + امتیاز IMDb
فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» با گردآوری پیتر پارکرها و شرورهای فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی، بیشتر به یک نوستالژی سطحی تبدیل میشود تا یک اثر سینمایی اصیل. این فیلم، به جای ارائه داستانی نو و خلاقانه، بر خاطرهبازی با مخاطبان تکیه میکند و با یادآوری لحظات درخشان فیلمهای گذشته، سعی در جلب رضایت آنها دارد. به عبارت دیگر، «راهی به خانه نیست» به جای آنکه دنبالهای شایسته برای فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی باشد، بیشتر شبیه یک ادای احترام سطحی به آنها است. این فیلم، با استفاده از ترفندهای نوستالژیک، سعی در پوشاندن ضعفهای خود دارد و در نهایت، پیامی ناامیدکننده را به مخاطب منتقل میکند: «به یاد نبوغ فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی خوش باشید، چون من چیزی برای ارائه ندارم!»
جدول مشخصات فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست
کاگردان | جان واتس |
بازیگران | |
ژانر | |
سال ساخت | |
امتساز IMDb | 8.2 |
بررسی و نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست

در ابتدای فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست»، پیتر پارکر (Peter Benjamin Parker) به همراه دوستان صمیمیاش، ند و امجی، رویای آیندهای مشترک را در ذهن میپرورانند. آنها با شور و اشتیاق، برنامههای خود را برای تحصیل در دانشگاه امآیتی و زندگی در کنار یکدیگر مرور میکنند. پیتر با خوشبینی کودکانه، حتی در صورتی که هر سه در امآیتی پذیرفته نشوند، به امکان تحصیل در دانشگاههای دیگر بوستون و حفظ دوستیشان اشاره میکند. او با اشاره به وجود جرم و جنایت در بوستون، از فرصتهای جدید برای ادامه فعالیتهای قهرمانانهاش در نقش مرد عنکبوتی سخن میگوید.
این تصورات، نویدبخش شروعی تازه و هیجانانگیز برای این سه دوست است. آنها امیدوارند که با ورود به دانشگاه، فصل جدیدی از زندگیشان را در کنار هم آغاز کنند و ضمن تحصیل، به فعالیتهای قهرمانانه خود نیز ادامه دهند. پیتر، ند و امجی با شور و شوق فراوان، به آیندهای روشن و پر از ماجراجویی چشم دوختهاند.
در حالی که امجی با تکان دادن سر، ظاهراً با پیتر موافقت میکند، لبخندهای تصنعی و تلاشش برای پنهان کردن نگاه مضطربش، حقیقت دیگری را آشکار میسازد. او واقعاً با خوشبینی پیتر همعقیده نیست، بلکه فقط میخواهد مانع از بین رفتن شور و شوق او شود. پیتر که متوجه تلاش امجی برای پنهان کردن احساسات واقعیاش میشود، با پرسش “چی شده؟” او را به چالش میکشد. امجی در پاسخ، جملهای را بیان میکند که به شعار او در مواجهه با ناشناختههای آینده تبدیل شده است: “نمیدونم. فقط حس میکنم اگه انتظار ناامیدی داشته باشی، در بهترین حالت، انتظاراتت برآورده میشه.”
این دیالوگ کوتاه، عمق شخصیت امجی را به نمایش میگذارد. او فردی واقعگرا و محتاط است که ترجیح میدهد برای بدترین سناریو آماده باشد تا اینکه با امیدهای واهی، خود را در معرض ناامیدی قرار دهد. این دیدگاه، تقابل جالبی با خوشبینی پیتر ایجاد میکند و نشان میدهد که چگونه دو نفر با دیدگاههای متفاوت، میتوانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند و یکدیگر را تکمیل کنند.
این تکه دیالوگ، استعارهای از انتظارات و تردیدهای من نسبت به فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» قبل از تماشای آن است. در ماههای منتهی به اکران، صحبت با دوستان و همکاران همیشه به این فیلم ختم میشد. هیجانی که در مورد گردهمایی مرد عنکبوتیها و شرورهای قدیمی وجود داشت، حتی کسانی را که به فیلمهای تام هالند علاقهای نداشتند، مشتاق کرده بود. آنها با شور و شوق در مورد تریلرها و اخبار صحبت میکردند و من با حسرت سر تکان میدادم. آرزو میکردم که هنوز به مارول اعتماد داشتم و میتوانستم به همان اندازه برای دیدن فیلم هیجانزده باشم.
مطالعه بیشتر: نقد سریال the boys (پسران)؛ نجات با خلافکاران ابرقهرمان!
تحلیل فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست
با وجود اینکه امیدوار بودم «راهی به خانه نیست» بهترین فیلم مرد عنکبوتی تاریخ سینما باشد، اما کیفیت پایین دو فیلم قبلی تام هالند مانع از آن میشد که بتوانم به طور کامل به این فیلم خوشبین باشم. در واقع، این فیلم برای من به مثابه یک آزمون بود؛ آیا مارول میتواند انتظارات را برآورده کند و فیلمی درخور نام مرد عنکبوتی ارائه دهد؟
چون یک قانونِ سابقهدار در هالیوود وجود دارد که میگوید وقتی یک فیلم بد به موفقیت تجاری بزرگی بدل میشود، نقاط ضعفش در دنبالهاش برطرف نمیشوند، بلکه استودیو با پافشاری بیشتر روی فرمولی که تصور میکنند جواب داده است، آنها را در مقایسی بزرگتر و با نتایجی وخیمتر تکرار میکند.
علاوهبر این، فیلمهای مارول در این نقطه دیگر اجازه ندارند خوب باشند. مسئله این نیست که آنها پتانسیل یا مهارتش را ندارند؛ مسئله این است که وقتی یک استودیو پروسهی فیلمسازی را تا سر حدِ بیرون دادن سه-چهارتا فیلم در سال (بهعلاوهی یک مُشت سریالِ تلویزیونی) شتاب میبخشد و هدفِ هرکدام از این فیلمها را به یک آگهی بازرگانی طولانی برای آگهیِ بازرگانی بعدی تنزل میدهد، نتیجه فیلمهای سرهمبندیشدهی محافظهکارانهی فرمولزدهای فاقدِ فردیتِ منحصربهفردِ خودشان هستند (مثلا فیلمبرداری و اصلاح رنگِ بلکویدو بهعنوانِ یک فیلم جاسوسی نباید با یک اُپرای فضایی یکسان باشد، اما اینطور است).
با ذهنیتی آماده برای ناامیدی، به تماشای «راهی به خانه نیست» نشستم، اما نتیجه از بدترین انتظارات هم فراتر رفت. تصور میکردم برای یک فیلم ۲۰۰ میلیون دلاری با فیلمنامهای ضعیف، سرویس طرفداری بیش از حد و کارگردانی ناشیانه آماده باشم، اما باز هم با اثری مواجه شدم که به شدت آزاردهنده بود.
این فیلم، علیرغم بودجه هنگفت، از فیلمنامهای بیرمق، سرویس طرفداری تهوعآور، کارگردانی بیذوق، شوخطبعی بیمزه، درک سطحی از روانشناسی و سکانسهای اکشن خستهکننده رنج میبرد. به نظر میرسد که سازندگان، تنها به دنبال جلب رضایت طرفداران با ارائه سکانسهای نوستالژیک و ارجاعات متعدد بودهاند و از پرداختن به جنبههای اساسی یک فیلم خوب غافل شدهاند.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم انتقام جویان: نبرد بینهایت (Avengers:infinity war)
بررسی فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست

در فیلم «راهی به خانه نیست» نیز همان ایراداتی که در فیلمهای قبلی تام هالند وجود داشت، دیده میشود. پیتر پارکر در این فیلم نیز همچنان بیش از حد مرفه، به شکلی آزاردهنده احمق، بدون هیچ رشدی در شخصیت و بدون مواجهه با عواقب تصمیماتش به تصویر کشیده شده است. این موارد، او را به یکی از غیرقابلهمدلیترین نسخههای پیتر پارکر در سینما تبدیل کردهاند.
یکی از مهمترین ویژگیهای مرد عنکبوتی، که او را برای مخاطبان ملموس و قابلهمدلی میکند، این است که او یک فرد عادی و تنگدست است که مانند بسیاری از مردم، با مشکلات مالی و تأمین هزینههای زندگی دستوپنجه نرم میکند. اما در این فیلمها، این جنبه از شخصیت او نادیده گرفته شده و به جای آن، پیتر پارکری به تصویر کشیده شده که از امکانات و ثروت فراوانی برخوردار است و با مشکلات واقعی زندگی روبرو نمیشود.
پیتر پارکرِ تام هالند، پیش از فیلم «راهی به خانه نیست» (No Way Home) در دنیای سینمایی مارول، تجربههایی فراتر از یک نوجوان معمولی داشت. او نه تنها به فضا سفر کرد و در نبردی کیهانی شرکت کرد، بلکه از امکانات و پشتیبانیهای بینظیری نیز برخوردار بود. میراث ثروتمندترین مرد دنیا، پیشرفتهترین تجهیزات بزرگترین مخترع، جت شخصی، پرینتر سهبعدی، یک دستیار وفادار و زنعمویی شاغل در یک سازمان خیریه بینالمللی با درآمد بالا، همگی در اختیار او بودند. این سطح از امکانات و حمایت، تفاوت چشمگیری با نسخههای قبلی مرد عنکبوتی، مانند توبی مگوایر، داشت که در آن زنعموی پیتر با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد.
این تفاوت در سطح امکانات، نشاندهنده تغییر رویکرد دنیای سینمایی مارول در به تصویر کشیدن شخصیت مرد عنکبوتی است. در حالی که نسخههای قبلی بر مشکلات و چالشهای مالی و شخصی پیتر پارکر تأکید داشتند، نسخه تام هالند، او را به عنوان یک ابرقهرمان جوان و مرفه به تصویر میکشد که از حمایتهای مالی و تکنولوژیکی بینظیری برخوردار است. این تغییر، به او امکان میدهد تا در مقیاسی بزرگتر و با امکانات بیشتری به مبارزه با تهدیدات بپردازد.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم The Dark Knight (شوالیه تاریکی)؛ یک بتمن واقعی!
نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست؛ از نظر شخصیت پردازی
شخصیت پردازی مرد عنکبوتی با بازی تام هالند در دنیای سینمایی مارول با انتقاداتی روبرو بوده است. یکی از این انتقادات، عدم نمایش انزوای همیشگی پیتر پارکر و وجود یک لایه محافظتی قوی دور اوست که با تلاش فیلم برای نشان دادن او به عنوان یک قهرمان مردمی و درگیر با مشکلات روزمره، در تضاد است. این موضوع باعث شده شخصیت او مبهم و دوگانه به نظر برسد و مخاطب نتواند به درستی تشخیص دهد که او بیشتر شبیه تونی استارک است یا پیتر پارکر.
از طرفی، تصمیم مارول برای حذف داستان تکراری منشاء مرد عنکبوتی در ابتدا مثبت تلقی شد. اما نویسندگان فیلم از اشاره به عمو بن، شخصیتی کلیدی در شکل گیری هویت مرد عنکبوتی، به طور کامل خودداری کردند. این امر باعث شده خلائی در شخصیت پردازی او ایجاد شود و ارتباط او با گذشته و انگیزه هایش برای مخاطب کمرنگ شود.
در نسخه تام هالند از مرد عنکبوتی، یکی از جنبههای کلیدی و همدلیبرانگیز شخصیت پیتر پارکر حذف شده است. انگیزهی او برای ابرقهرمان شدن، نه ناشی از درک عمیق عبارت “قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه میآورد”، بلکه بیشتر تمایل به جلب توجه و تایید آقای استارک (مرد آهنی) است. در حالی که در دنیای سنتی مرد عنکبوتی، سایه سنگین مرگ عمو بن همواره بر زندگی پیتر سنگینی میکند و عذاب وجدان ناشی از نقش او در این حادثه، محرک اصلی او برای مبارزه با جرم و جنایت است.
مرگ عمو بن، به عنوان یک اشتباه ناشی از غرور، به پیتر درسی فراموشنشدنی میدهد و او را متعهد میکند تا از قدرتهایش فقط در راه کمک به دیگران استفاده کند. روح عمو بن همواره در ذهن پیتر حاضر است و تصمیمات او را تحت تاثیر قرار میدهد. عمو بن، به نوعی، ستون فقرات شخصیت مرد عنکبوتی است و حذف این عنصر، خلائی بزرگ در این شخصیت ایجاد میکند.
مطالعه بیشتر: بررسی و نقد فیلم ددپول و ولورین (Deadpool & Wolverine)
نکات ضعف و قدرت فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست

در فیلمهای مرد عنکبوتی با بازی تام هالند، تلاشهایی برای پر کردن جای خالی حس مسئولیتپذیری و پختگی که در نسخههای قبلی دیده میشد، صورت گرفته است، اما این تلاشها به طور کامل موفقیتآمیز نبودهاند. پیتر پارکر، که پس از بازگشت به خانه از محدودیتهای اعمال شده توسط تونی استارک ناراضی است، برای اثبات شایستگی خود و پیوستن به انتقامجویان، از دستورات او سرپیچی میکند. این سرپیچیها، مانند دخالت در سرقت بانک و تلاش برای متوقف کردن والچر، عواقب فاجعهباری به همراه دارد، از جمله به خطر افتادن جان مسافران یک کشتی.
با وجود تنبیه تونی استارک و بازپسگیری لباس مرد عنکبوتی، پیتر همچنان به سرپیچی از دستورات او ادامه میدهد. او در مواجهه مجدد با والچر، برای بار سوم تلاش میکند تا او را متوقف کند و این بار موفق میشود. این موفقیت، برخلاف تلاشهای ناموفق قبلی، نشاندهنده رشد و پیشرفت پیتر در پذیرش مسئولیتهایش است. با این حال، این فیلمها همچنان در به تصویر کشیدن کامل حس مسئولیتپذیری و پختگی مرد عنکبوتی، که در نسخههای قبلی به خوبی به نمایش گذاشته شده بود، با چالشهایی روبرو هستند.
در فیلم «بازگشت به خانه»، پیتر پارکر به عنوان یک نوجوان سرکش و بیتجربه به تصویر کشیده میشود که بیشتر به دنبال اثبات خود و قدرتهایش است تا یادگیری مسئولیتپذیری و فروتنی. متأسفانه، در پایان فیلم، شاهد تحول چندانی در شخصیت او نیستیم. او بهای واقعی سرکشیهایش را نمیپردازد و از اشتباهاتش درس نمیگیرد.
به جای اینکه پیتر به یک قهرمان فروتن و مسئولیتپذیر تبدیل شود، همچنان بر حقانیت خود پافشاری میکند و با وجود عواقب ناچیز اشتباهاتش، به انجام کارهای خودسرانه اصرار میورزد. او به جای گوش دادن به نصایح بزرگترها و یادگیری از تجربیاتشان، راه خود را میرود و در نهایت، حقانیت خود را ثابت میکند. این رویکرد، بیشتر به تایید خودمحوری و لجاجت او منجر میشود تا رشد و بلوغ شخصیتی.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم بتمن آغاز میکند (batman begins): تولد یک افسانه
زیر متن در نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست
فیلم در ظاهر به موضوع رشد و یادگیری انجام کارهای درست میپردازد، اما در واقعیت، پیام اصلی آن ترویج خودشیفتگی و باور به بینقص بودن مخاطب است. فیلم به مخاطب القا میکند که شما ذاتا فوقالعاده هستید، همیشه حق با شماست و نیازی به تغییر ندارید. این پیام با هدف جلب رضایت مخاطب و ایجاد احساس مثبت در او ارائه میشود.
این تناقض در فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» نیز دیده میشود. در این فیلم، قوس شخصیتی پیتر پارکر بر این مبنا استوار است که او باید هویت مستقل خود را پیدا کند و از تلاش برای تبدیل شدن به مرد آهنی بعدی دست بردارد. اما در پایان فیلم، او نه تنها لباس جدید خود را با الهام از تونی استارک طراحی میکند، بلکه در صحنه نهایی، ژست معروف فرود مرد آهنی را نیز تقلید میکند. علاوه بر این، پیتر در طول فیلم با تصمیمات نادرست خود، از جمله استفاده از پهپاد جنگی تونی استارک برای حمله به همکلاسیهایش و واگذاری عینک تونی استارک به میستریو، فجایع بزرگی را رقم میزند. فیلم این اشتباهات را به عنوان شوخیهای بیاهمیت جلوه میدهد و از پرداختن به عواقب آنها خودداری میکند.
نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست؛ کمیک در مقابل کمیک

در فیلمهای ابرقهرمانی، اشتباهات شخصیت اصلی میتواند فرصتی برای رشد و عمق بخشیدن به او باشد. اما در مورد پیتر کوئیل (استار-لرد) در دنیای سینمایی مارول، این اشتباهات به درستی مورد استفاده قرار نمیگیرند. مشکل اینجاست که پیامدهای منفی اشتباهات پیتر به طور کامل نشان داده نمیشوند و او فرصتی برای یادگیری و رشد پیدا نمیکند. در نتیجه، او در یک چرخه تکراری از اشتباهات احمقانه گرفتار میشود و شخصیتش ثابت باقی میماند.
در مقابل، شخصیتهایی مانند بتمن در فیلم «شوالیه تاریکی» به دلیل مواجهه با عواقب اشتباهاتشان، به شخصیتهایی ماندگار تبدیل میشوند. بروس وین (بتمن) با پذیرش مسئولیت اشتباهاتش و تحمل پیامدهای دردناک آن، به یک قهرمان واقعی تبدیل میشود. اما در فیلمهای مارول، اشتباهات پیتر بیشتر برای ایجاد درگیریهای سطحی و پیشبرد داستان استفاده میشوند. گاهی اوقات، به نظر میرسد که اگر پیتر از قهرمان بودن دست بکشد، دنیا جای بهتری خواهد شد و این بدترین نتیجهای است که یک فیلم ابرقهرمانی میتواند به آن برسد.
در دو فیلم «بازگشت به خانه» و «دور از خانه»، تمرکز بر دشمنی شخصیِ تبهکاران با تونی استارک، نقطه قوتی بالقوه به نظر میرسید. والچر به دلیل لطمهی اقتصادیِ سازمان تونی خشمگین بود و میستریو نیز به خاطر تصاحب اختراعش توسط تونی، کینه داشت. این موضوع، فرصتی برای بررسیِ چالشهای پیتر پارکر در مواجهه با الگوی خود و نیز بازبینیِ شخصیتِ تونی استارک به عنوان یک قهرمانِ ایدهآل فراهم میکرد. با این حال، این پتانسیلِ دراماتیک در هر دو فیلم به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفت.
به جای پرداختن به پیچیدگیهای انگیزههای والچر و میستریو، فیلمها آنها را به عنوان قاتلانی بیرحم و غیرقابلِ رستگاری به تصویر کشیدند. این امر نه تنها نقش تونی استارک در شکلگیریِ این تبهکاران را نادیده گرفت، بلکه حتی ممکن است اقداماتِ پیشگیرانهی او را توجیه کند. با توجه به این ضعفها، سوال این است که آیا فیلم «راهی به خانه نیست» این مشکلات را برطرف کرده است؟ متاسفانه، پاسخ منفی است و این ضعفها در این فیلم حتی تشدید شدهاند.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم بتمن ۲۰۲۲ «The Batman» | خفاشِ خشمگین گاتهام!
نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست؛ شروع نوستالژیک
فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» با افشای هویت پیتر پارکر به عنوان مرد عنکبوتی آغاز میشود. این اتفاق باعث میشود که او به اتهام قتل میستریو مورد بازخواست دولت قرار بگیرد و در جامعه بدنام شود. این بدنامی عواقب دیگری نیز به دنبال دارد، از جمله رد شدن درخواست پذیرش او و دوستانش در دانشگاه امآیتی.
پیتر که مصمم است این مشکل را حل کند، به سراغ دکتر استرنج میرود و از او میخواهد که با استفاده از جادو، کاری کند که مردم دنیا فراموش کنند که پیتر پارکر همان مرد عنکبوتی است. نکتهای که در اینجا قابل توجه است، این است که دکتر استرنج بدون هیچ تردیدی با این درخواست موافقت میکند. این تصمیم عجیب و غیرمنطقی، که تقریباً همه اطرافیان پیتر نیز از آن حمایت میکنند، زمینهساز اتفاقات بعدی فیلم میشود.
در فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home)، طلسم دکتر استرنج به شکلی فاجعهبار از کنترل خارج میشود. این اتفاق باعث باز شدن دروازههایی به دنیاهای موازی و ورود تبهکاران مرده از فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی به دنیای اصلی میشود. این موضوع کل جهان را در معرض نابودی قرار میدهد.
منطق روایی فیلم در این نقطه با چالش مواجه میشود. سوالی که پیش میآید این است که چرا دکتر استرنج با وجود آگاهی از خطرات مولتیورس، حاضر میشود برای برآورده کردن خواستهای شخصی و نسبتاً کماهمیت (کمک به سه نفر برای ورود به دانشگاه)، دست به چنین طلسم خطرناکی بزند؟ پاسخ نویسندگان به این سوال، واضح است: اگر دکتر استرنج طبق منطق شخصیتی خود عمل میکرد، هرگز چنین طلسمی را اجرا نمیکرد و در نتیجه، داستان فیلم شکل نمیگرفت. در واقع، این توجیه برای بسیاری از اتفاقات غیرمنطقی دیگر فیلم نیز صادق است.
چرا فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست فیلم خوبی نیست؟
در فیلمهای مرد عنکبوتی با بازی توبی مگوایر، پیتر پارکر به عنوان یک قهرمان مردمی و فداکار به تصویر کشیده میشود که با مشکلات شخصی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکند. او با وجود بیمهریها و سختیهای فراوان، همواره به نجات جان انسانها و برقراری عدالت متعهد است. اما در مقابل، پیتر پارکر با بازی تام هالند به عنوان یک قهرمان جوان و خوششانس به تصویر کشیده میشود که از حمایتهای بیدریغ برخوردار است. او به راحتی میتواند از قدرتهای خود برای حل مشکلات شخصیاش استفاده کند و حتی زمان و مکان را به خطر اندازد. این متن، این سوال را مطرح میکند که چگونه میتوان با قهرمانی که منافع شخصی خود را بر منافع عمومی ترجیح میدهد، ارتباط برقرار کرد.
به نظر میرسد که مارول در فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home) به جای تمرکز بر وفاداری به شخصیت مرد عنکبوتی و خلق داستانی اصیل، بیشتر به دنبال بهرهبرداری تجاری از نوستالژی مخاطبان نسبت به فیلمهای قدیمیتر این شخصیت بوده است. انگیزه اصلی، استفاده از محبوبیت فیلمهای قبلی برای جذب مخاطب و فروش بیشتر به نظر میرسد، نه خلق داستانی که به عمق شخصیت مرد عنکبوتی بپردازد.
یکی از نقاط ضعف فیلم، نحوه تصمیمگیری دکتر استرنج در مورد طلسم است. حتی اگر بپذیریم که او به درخواست پیتر پارکر برای پاک کردن حافظه مردم از هویت مرد عنکبوتی او پاسخ مثبت میدهد، باز هم قابل توجیه نیست که چرا قبل از اجرای طلسم، شرایط و محدودیتهای آن را به طور کامل با پیتر در میان نمیگذارد. بیدقتی دکتر استرنج در این زمینه، مصنوعی و غیرمنطقی به نظر میرسد. به نظر میرسد که نویسندگان فیلم نیز به این موضوع آگاه بودهاند و برای توجیه اتفاقات داستان، مجبور به خلق موقعیتی غیرمنطقی شدهاند.
شخصیتهای منفک از داستان در نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست
در فیلم مورد بحث، شخصیت دکتر استرنج با تناقضات رفتاری قابل توجهی روبرو است. او در ابتدا بدون هیچ تردیدی حافظه جهانیان را از پیتر پارکر پاک میکند، اما در پایان فیلم، با همان تصمیم دچار تردید و بغض میشود. همچنین، با وجود آگاهی از خطر ورود تبهکاران از دنیاهای موازی، مسئولیت مقابله با آنها را به سه نوجوان واگذار میکند. این رفتارها نشان میدهد که شخصیتها، به ویژه دکتر استرنج، به جای پیروی از منطق و انگیزههای درونی خود، بیشتر در خدمت پیشبرد داستان و اهداف نویسندگان هستند.
علاوه بر این، قدرت بیش از حد دکتر استرنج در فیلم، مشابه مسئلهای که در «انتقامجویان: پایان بازی» با کاپیتان مارول وجود داشت، به چشم میخورد. برای حفظ تعادل در داستان، او در بخشهایی از فیلم در بُعد آینهای زندانی میشود. این ترفند نویسندگان، به نوعی راه حلی برای محدود کردن قدرت او و ایجاد چالش برای سایر شخصیتها در داستان است. در واقع، نویسندگان به جای پرداخت منطقی به شخصیتها، بیشتر به دنبال خلق صحنههای هیجانانگیز و پیشبرد داستان با استفاده از ترفندهای روایی هستند.
در فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home)، تصمیم پیتر پارکر برای پاک کردن حافظه مردم به جای پاک کردن ویدئوی میستریو، سوالات زیادی را برمیانگیزد. چرا افشای هویت پیتر پارکر، ابرقهرمان شناختهشده و عضو انتقامجویان، باید چنین پیامدهای فاجعهباری داشته باشد؟ او که در شکست تانوس نقش مهمی داشته، چگونه با یک ویدئوی بیاعتبار به دشمن مردم تبدیل میشود؟ این واکنشهای شدید به زندگی شخصی او، در دنیایی که ابرقهرمانان آشکارا زندگی میکنند، غیرمنطقی به نظر میرسد.
واکنشهای اغراقآمیز مردم به هویت فاششده پیتر پارکر، در دنیایی با ابرقهرمانان متعدد، غیرقابل باور است. به نظر میرسد که این اتفاق در این دنیا بیسابقه است. این حادثه محرک، با منطق داستانی ناسازگار بوده و مشکلات روایی فیلم را بهطور تصاعدی افزایش میدهد. انتخاب این نقطه آغازین ضعیف، فیلم را به یک خودکشی زودهنگام بدل میکند و مصداق بارز ضربالمثل «خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج» میشود.
نقطه قوت در نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست

یکی از نکات قابل توجه در فیلم، اصرار پیتر پارکر بر درمان و اصلاح تبهکاران قبل از بازگرداندن آنها به دنیای خود است. این تصمیم، یادآور مشکل تکرارشونده در شخصیتپردازی مرد عنکبوتی با بازی تام هالند است: عدم یادگیری از اشتباهات گذشته و رشد شخصیتی. داستان “راهی به خانه نیست” مدت کوتاهی پس از ماجرای “دور از خانه” آغاز میشود، جایی که اعتماد بیجای پیتر به میستریو، جان دوستان و شهروندان را به خطر انداخت. بنابراین، انتظار میرفت پیتر پس از آن تجربه تلخ، رفتاری محتاطانهتر از خود نشان دهد یا حداقل نشانههایی از آسیبهای روحی ناشی از اشتباهاتش در او دیده شود.
با این حال، پیتر بار دیگر با بیاحتیاطی تمام به گروهی از تبهکاران اعتماد میکند، گویی که شخصیت او پس از “دور از خانه” به نقطه صفر بازگشته است. این مسئله، سوالاتی را درباره ثبات و انسجام شخصیتی او در طول فیلمهای مختلف ایجاد میکند و باعث میشود مخاطب احساس کند که پیتر به جای درس گرفتن از گذشته، همچنان در حال تکرار اشتباهات خود است.
مطالعه بیشتر: بهترین فیلم های مارول به ترتیب سال ساخت! (ابرقهرمانی ها)
مشکل اصلی داستان در نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست
در فیلم، ایده بخشش و فرصت دوباره به تبهکاران مطرح میشود، اما این ایده با منطق و واقعیتهای دنیای فیلم همخوانی ندارد. به نظر میرسد که نویسندگان فیلم، پیتر پارکر را بیش از حد مورد لطف قرار دادهاند. در حالی که او حاضر است جان خود را برای اصلاح تبهکاران به خطر اندازد، اما این تصمیم او برای به خطر انداختن جان افراد بیگناه و حتی کل جهان، غیرقابل قبول است. فیلم از نشان دادن عواقب احتمالی تصمیمات پیتر اجتناب میکند، و این سوال مطرح میشود که آیا تبهکاران در غیاب او به جنایات خود ادامه میدهند یا خیر؟ به نظر میرسد که نویسندگان عمداً از نشان دادن این عواقب خودداری میکنند، زیرا این امر تصمیمات پیتر را غیرمنطقیتر جلوه میدهد.
علاوه بر این، نحوه تولید سرم درمانی نیز با منطق فیلم همخوانی ندارد. در حالی که دستگاه تونی استارک به عنوان یک فناوری پیشرفته معرفی میشود، پیتر پارکر و همکارانش به راحتی و با سرعت مشابهی در آزمایشگاه مدرسه به این فناوری دست پیدا میکنند. این تناقضات، فیلم را از نظر منطقی ضعیف میکند و به نظر میرسد که نویسندگان برای پیشبرد داستان، از منطق و واقعیتها چشمپوشی کردهاند.
مشکل اصلی در ایده «معالجه تبهکاران» این است که این شخصیتها اغلب تجسمی از اختلالات روانی یا مفاهیم نمادین هستند. قدرتهای فراطبیعی یا تکنولوژیک آنها ابزاری برای نمایش مشکلات عمیقتر روانی است، نه منشأ شرارتشان. بنابراین، سلب قدرتهایشان، آنها را درمان نمیکند، بلکه صرفاً خلع سلاح میکند.
رویکردی که صرفاً به خنثیسازی قدرتهای فیزیکی تبهکاران میپردازد، از درک عمق مشکلات روانی آنها ناتوان است. برای مثال، شرارت دکتر اختاپوس ناشی از نقص در بازوهای مکانیکیاش نیست، بلکه ریشه در غریزه قدرتطلبی و وسوسه سوءاستفاده از قدرت دارد. این عطش سیریناپذیر برای قدرت، او را به سمت خودتخریبی سوق میدهد. در واقع، تمرکز صرف بر قدرتهای فیزیکی، از پرداختن به ریشههای واقعی شرارت غافل میشود.
در داستانهای مرد عنکبوتی، تحول شخصیت پیتر پارکر نه با تغییرات فیزیکی یا ابزارهای تکنولوژیک، بلکه با درک عمیق عواقب اعمالش رقم میخورد. برای مثال، درک او از مسئولیتپذیری نه با تزریق سرمی که قدرتهایش را سلب میکند، بلکه با مرگ عمو بن و مواجهه با نتایج خودخواهیاش شکل میگیرد. این تحول در «مرد عنکبوتی ۲» نیز تکرار میشود، جایی که رستگاری دکتر اختاپوس نه با یک تراشه جدید، بلکه با بیداری حس خوب سرکوبشدهاش به دست پیتر پارکر اتفاق میافتد.
همین الگو در «مرد عنکبوتی ۳» سم ریمی نیز دیده میشود. سیمبیوت، که به ظاهر پیتر را به شخصیتی بدجنس تبدیل میکند، در واقع استعارهای از ظهور بخشهای تاریک وجود اوست. این تاریکی زمانی آشکار میشود که پیتر از قاتل واقعی عمو بن، فلینت مارکو، مطلع میشود. در تمام این داستانها، تحول شخصیتها نه با عوامل بیرونی، بلکه با درک و پذیرش عواقب اعمال و کشف بخشهای پنهان وجودشان رخ میدهد.
مارول و تاثیر آن در فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست
فیلمهای اخیر مارول، بهویژه «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» و «بلک ویدو»، با رویکردی سادهانگارانه به شخصیتپردازی و حل مسائل پیچیده، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. در «راهی به خانه نیست»، شخصیتهای منفی مانند گرین گابلین، دکتر اختاپوس و الکترو که هر کدام میتوانستند استعارهای از اختلالات روانی و زخمهای عمیق روحی باشند، با یک دستگاه ساده به «حالت خوب سابق» بازگردانده میشوند. این رویکرد، پیچیدگیهای روانشناختی این شخصیتها را نادیده گرفته و آنها را به کاریکاتورهایی سطحی تبدیل میکند. مرگ عمه می در آغوش پیتر نیز به این حس سطحی بودن داستان دامن میزند.
مشکل مشابهی در «بلک ویدو» نیز دیده میشود. ایدهی پادزهری که کنترل ذهن بیوههای سیاه را خنثی میکند، بار دراماتیک رویارویی ناتاشا با گذشتهی تاریکش را از بین میبرد. در حالی که میتوانستیم شاهد یک دوراهی اخلاقی عمیق و درگیرکننده باشیم، فیلم با استفاده از این پادزهر، همهچیز را به آسانی حل میکند. این رویکرد، نشاندهندهی تمایل مارول به حذف پیچیدگیهای دراماتیک و ارائه داستانهایی ساده و بیخطر است، که در نهایت به ضرر عمق و جذابیت فیلمها تمام میشود.
شخصیتهای خنثی در نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست

در فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home)، تلاش برای پر کردن جای خالی یک شخصیت راهنما مانند عمو بن، با تمرکز بر عمه می انجام میشود. با این حال، این تلاش نه تنها موفقیتآمیز نیست، بلکه فقدان را بیشتر نمایان میکند. عمه می، در حالی که در یک موسسه خیریه مشغول به کار است، با نورمن آزبورن روبرو میشود و با مهربانی و دلسوزی به او کمک میکند. این صحنه، زمینهساز تصمیم نهایی عمه می میشود.
زمانی که دکتر استرنج تصمیم میگیرد تبهکاران را به دنیاهای خودشان بفرستد، عمه می به پیتر یادآوری میکند که وظیفه آنها کمک به مردم است. این پیام، هسته اصلی فیلم را تشکیل میدهد: انتخاب بین بیتفاوتی و کمک به دیگران. مرد عنکبوتی، با انتخاب مسیر دشوار کمک، هویت خود را تعریف میکند. اما گرین گابلین، با سوءاستفاده از همین اخلاقمداری، عمه می را به قتل میرساند. این اتفاق، پیتر را در یک دوراهی اخلاقی عمیق قرار میدهد و او را مجبور میکند تا با پیامدهای انتخابهایش روبرو شود.
مرگ عمه می در فیلم “مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست” (Spider-Man: No Way Home)، اگرچه در ظاهر با درمان شرورها توجیه میشود، اما در عمق داستان، با چالشی اساسی روبهرو است. در سکانس پایانی، زمانی که مرد عنکبوتی (تام هالند) در اوج خشم قصد کشتن گرین گابلین را دارد، دخالت مرد عنکبوتی (توبی مگوایر) مانع از این عمل میشود. این دخالت، از یک سو، از لکهدار شدن دست مرد عنکبوتی به خون جلوگیری میکند، اما از سوی دیگر، این سوال را مطرح میکند که اگر توبی مگوایر دخالت نمیکرد، آیا پیام صلح و مهربانی عمه می، که جان خود را در راه آن فدا کرد، بیمعنا نمیشد؟
در واقع، اگر پیتر پارکر (تام هالند) گرین گابلین را میکشت، فداکاری عمه می به هدر میرفت و پیام او که در سکانس قبر عمه می به آن اشاره میشود، زیر سوال میرفت. در این سکانس، گفته میشود که درد فقدان عزیزان، ابتدا به خاطر نبودنشان و سپس به خاطر فراموشی اهدافشان است. بنابراین، دخالت توبی مگوایر، نه تنها از یک اشتباه جلوگیری کرد، بلکه از بیمعنا شدن هدف عمه می نیز ممانعت به عمل آورد.
در مقایسه با انیمیشن «بهدرون دنیای عنکبوتی» که به شکلی خلاقانه و نوآورانه به مفهوم مولتیورس پرداخت، فیلم «راهی به خانه نیست» در استفاده از این ایده، به نوعی خیانت میکند. مولتیورس باید فرصتی برای کاوش در بینهایت احتمالات داستانی باشد، اما «راهی به خانه نیست» به جای گسترش مرزهای دنیای مرد عنکبوتی، بیشتر به تکیه بر نوستالژی و دستاوردهای گذشته بسنده میکند. در حالی که «بهدرون دنیای عنکبوتی» با معرفی شخصیتهای متنوع و سبک بصری منحصربهفرد خود، مخاطب را شگفتزده میکند، «راهی به خانه نیست» با تمرکز بر بازگرداندن شخصیتهای قدیمی، از پتانسیلهای مولتیورس غافل میماند.
ساختارهای پوسیده روایی در نقد فیلم اسپایدرمن: راهی به خانه نیست
علاوه بر این، «راهی به خانه نیست» در زمینههای مختلفی دچار ضعفهای اساسی است. داستان فیلم پر از حفرههای منطقی است و شخصیتها تصمیمات غیرمنطقی و احمقانهای میگیرند. پرداخت به شخصیتهای منفی سطحی و کلیشهای است و تلاش برای معالجه آنها، عمق و پیچیدگی را از آنها سلب میکند. مرگ عمه می، که میتوانست نقطه عطف مهمی در داستان باشد، به شکلی ضعیف و بیاثر روایت میشود. اکشنهای فیلم نیز از کیفیت پایینی برخوردارند و به نظر میرسد که صرفاً برای پر کردن زمان فیلم گنجانده شدهاند. در نهایت، فیلمنامه «راهی به خانه نیست» به قدری پر از ایرادات و تناقضات است که حتی مخاطبان عادی را نیز آزار میدهد.
در این فیلم، نوستالژی به ابزاری برای جبران فقدان خلاقیت و نوآوری تبدیل شده است. صحنههایی که یادآور فیلمهای محبوب گذشته هستند، بدون هیچ تلاشی به مخاطب عرضه میشوند و در مقابل، صحنههای اکشن جدید و بهیادماندنی به چشم نمیخورند. به نظر میرسد که سازندگان فیلم، با استفاده از نوستالژی، سعی در پنهان کردن ضعفهای فیلمنامه و عدم وجود ایدههای تازه دارند.
این وضعیت، تا حدی تصمیم پیتر پارکر در فیلم را قابل درک میکند. اگر من هم به قدرتهای دکتر استرنج دسترسی داشتم، شاید حاضر میشدم برای پاک کردن این فیلم از حافظه سینما، جهان را به خطر بیاندازم. در واقع، فیلم به جای اینکه ادای دینی به فیلمهای محبوب گذشته باشد، بیشتر به سوءاستفاده از آنها برای جلب توجه مخاطب شبیه است.
فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home) که در سال ۲۰۲۱ اکران شد، با استقبال گستردهای از سوی منتقدان و تماشاگران مواجه گردید. این فیلم بهعنوان یکی از موفقترین آثار دنیای سینمایی مارول شناخته میشود و نقدهای مثبتی در زمینههای مختلف دریافت کرده است.
فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home) که در سال ۲۰۲۱ اکران شد، با استقبال گستردهای از سوی منتقدان و تماشاگران مواجه گردید. این فیلم بهعنوان یکی از موفقترین آثار دنیای سینمایی مارول شناخته میشود و نقدهای مثبتی در زمینههای مختلف دریافت کرده است.
نظرات منتقدان دربارهی فیلم مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست
آملیا امبروینگ از IGN:
این فیلم را بهعنوان جدیدترین اثر در دنیای سینمایی مارول موفق دانسته و تأثیر کلی آن بر این جهان سینمایی و بخشهای احساسیاش را شایسته تحسین میداند. او همچنین بازی بازیگران را قابل قبول ارزیابی کرده است.
پیتر دبروژ از ورایتی:
این فیلم را یک ماجراجویی هوشمندانه توصیف کرده است.
اریک دیویس از فاندانگو:
با اطمینان بیان کرده که «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» بهترین فیلم لایو اکشن در میان مجموعه فیلمهای مرد عنکبوتی است. او این فیلم را پایانی هیجانانگیز و احساسی برای سهگانه «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» دانسته و آن را ادای احترامی هوشمندانه، سرگرمکننده و هیجانانگیز به بیست سال فیلمهای مرد عنکبوتی توصیف کرده است.
تیم گریرسون از Screen Daily:
اشاره کرده که فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» سرانجام موفق میشود تا ریتم خودش را بیابد و به سمت بخش پایانی متفکرانه و تأثیرگذار خود حرکت کند. او این فیلم را بهخاطر پرداخت مناسب به شجاعت و از خود گذشتگی تحسین کرده است.
امتیازات در وبسایتهای معتبر
- راتن تومیتوز: این فیلم امتیاز ۹۴٪ را بر اساس ۱۰۸ نقد دریافت کرده است.
- متاکریتیک: امتیاز ۷۱ از ۱۰۰ را بر اساس ۲۰ نقد به این فیلم اختصاص داده است.
در مجموع، «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی شناخته میشود که توانسته است انتظارات طرفداران را برآورده کند و نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت نماید.
دیدگاه
نظر بدهید