بهترین فیلم های ۲۰۲۵ اکران شده که گیشه را منفجر کردند!

سال ۲۰۲۴ را می‌توان در عرصه سینما سالی قابل قبول ارزیابی کرد. در این سال، نشانه‌هایی از کاهش تمرکز افراطی سینماگران بر موضوعاتی نظیر اقلیت‌های نژادی و رعایت حقوق فراگیر مشاهده شد و فیلم‌هایی به اکران درآمدند که اصالت سینما، داستان‌پردازی و درام را در اولویت قرار داده بودند. این تغییر رویکرد، در پی سال‌ها تولید آثاری که صرفاً با هدف طرح یک موضوع خاص و بدون ساختار روایی منسجم ساخته می‌شدند، حاصل گشته است. این گونه فیلم‌ها، علیرغم ضعف‌های داستانی، غالباً مورد تقدیر و جوایز متعددی از سوی آکادمی اسکار و جشنواره‌های معتبر قرار می‌گرفتند. در نهایت، این روند افراطی به نارضایتی گسترده علاقه‌مندان سینما منجر شد و متولیان این هنر را وادار به بازنگری در سیاست‌های خود و اتخاذ رویکردی متفاوت کرد. با توجه به این پیش‌زمینه، در ادامه این مقاله از ننریه ایماژ  به بررسی بهترین فیلم‌ های ۲۰۲۵ اکران شده و نشده خواهیم پرداخت.

بهترین فیلم های ۲۰۲۵ اکران شده

خوشبختانه، بررسی فیلم‌های آتی نشان می‌دهد که این روند مثبت در سال ۲۰۲۵ نیز ادامه خواهد یافت. این احتمال وجود دارد که شاهد افزایش تولید فیلم‌هایی باشیم که با رویکردی دراماتیک و سینمایی به موضوعات اجتماعی می‌پردازند. با این حال، امید اصلی معطوف به آثاری است که بدون درگیر شدن با این مضامین، بر جنبه‌های هنری و اصیل سینما تمرکز دارند و به دنبال داستان‌پردازی محض هستند. این چشم‌انداز، هیجان‌انگیز و امیدبخش است و انتظار می‌رود که مسیر آغاز شده در سال‌های اخیر، در ۲۰۲۵ نیز تداوم یابد. با این حال، نکته‌ای آزاردهنده در این میان به چشم می‌خورد: به نظر می‌رسد سال ۲۰۲۵ حضور پررنگی از فیلم‌سازان بزرگ را شاهد نخواهد بود.

کارگردانان صاحب‌نام تاریخ سینما که همچنان فعال هستند و به تولید اثر می‌پردازند، در فهرست فیلم‌های این سال حضور چشمگیری ندارند. ابتدای سال ۲۰۲۴، توجه علاقه‌مندان سینما به زمان اکران فیلم «مگالوپلیس» معطوف بود. این اثر، فارغ از ارزش‌های سینمایی، به دلیل تعلق به کارنامه فرانسیس فورد کوپولا، یکی از بزرگترین فیلم‌سازان تاریخ و هنرمندان برجسته دوران معاصر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.

با این حال، در تقویم اکران سال ۲۰۲۵، اثری با چنین جایگاهی از سوی فیلم‌سازان بزرگ به چشم نمی‌خورد. در عوض، سال ۲۰۲۵ میزبان اکران چندین فیلم بسیار کنجکاوی‌برانگیز خواهد بود. شاخص‌ترین آن‌ها بی‌شک فیلم جدید جیمز کامرون از مجموعه «آواتار» است. این فیلم پتانسیل بالایی دارد تا داستان مردمان آبی‌رنگ سیاره‌ای دورافتاده و نبردشان با انسان‌ها را به اوج رسانده و احتمالاً مرزهای سینما را بیش از پیش جابجا کند. با چنین اوصافی، بررسی فهرست بهترین فیلم‌ های ۲۰۲۵ اکران شده و حتی مورد انتظار برای علاقه‌مندان به سینما ضروری به نظر می‌رسد.

مطالعه بیشتر: تحلیل و نقد سریال پلوریبوس (Pluribus)؛ ساخته جدید خالق برکینگ بد

۱. مرد گرگ‌نما (Wolf Man)

لی وانل، کارگردان موفق فیلم «مرد نامرئی» (۲۰۲۰)، که با بازآفرینی خلاقانه یکی از آثار شاخص ژانر وحشت، هم نام خود را تثبیت کرد و هم اثری کلاسیک مربوط به سال ۱۹۳۳ را با رویکردی مدرن به نسل جدید شناساند، بار دیگر به سراغ یکی دیگر از هیولاهای معروف این ژانر رفته است. او این بار تصمیم به بازسازی «مرد گرگ‌نما» گرفته است. اکنون باید دید که آیا این تلاش جدید وانل نیز به موفقیت «مرد نامرئی» دست خواهد یافت و فیلم «مرد گرگ‌نما» می‌تواند در میان بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ جای گیرد یا موفقیت پیشین او تنها یک اتفاق بوده است.

داستان فیلم «مرد گرگ‌نما» درباره خانواده‌ای است که از سان فرانسیسکو به اورگان نقل مکان می‌کنند. هدف این جابجایی، روبرو شدن پدر خانواده با گذشته‌ای مرموز و کنار آمدن با اتفاقی است که برای پدرش رخ داده است. اما بازگشت به این گذشته، خاطراتی را زنده کرده و منجر به ورود هیولایی به جهان می‌شود که پتانسیل برهم زدن نظم موجود را دارد.

مل گیبسون، کارگردانی که با ساخت فیلم‌های پرتعلیق و اکشن مانند «هکسا ریج» و «آپوکالیپتو» توانایی خود را در خلق آثار مهیج به اثبات رسانده است، این بار با همکاری ستاره سینمای اکشن، مارک والبرگ، به سراغ ساخت اثری جذاب و هیجان‌انگیز رفته است. داستان این فیلم حول محور درگیری یک مجرم با یک مارشال هوایی می‌چرخد. مجرم با جعل هویت خلبان، کنترل هواپیما را در دست گرفته و قصد و نیت او نامشخص است.

مارشال پرواز در این موقعیت دشوار باید چاره‌ای بیندیشد، با این چالش که بازداشت خلبان در هواپیما به سادگی بازداشت یک راننده در اتومبیل نیست. همین چند خط، به علاوه فضای سرد و بکر آلاسکا و البته آگاهی از حضور مل گیبسون در پشت دوربین، می‌تواند «خطر پرواز» را به یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ تبدیل کند.

مطالعه بیشتر: بهترین فیلم های اکشن جهان

ناگفته پیداست که دنیای سینمایی مارول مدتی است دچار افول شده و دیگر شور و هیجان گذشته را در میان مخاطبان ایجاد نمی‌کند. به نظر می‌رسد این افت ادامه‌دار است و بعید به نظر می‌رسد که دوران باشکوه اوایل و اواسط دهه گذشته دوباره تکرار شود. تولید بی‌وقفه آثار ابرقهرمانی مارول منجر به مصرف تمام ایده‌های ممکن شده است. حال باید دید آیا در این اثر تازه، ایده‌ای نو یافت می‌شود که بتوان به آن امید بست و آینده این‌گونه آثار را دنبال کرد؟ این موضوع بسیار حیاتی است که دنیای سینمایی مارول به یک تحول اساسی نیاز دارد. اگر نتواند از این مرحله حساس عبور کند، احتمالاً باید خیلی زود با آن خداحافظی کرد. از همین رو، طرفداران دنیای ابرقهرمانی تمایل دارند که «کاپیتان آمریکا: دنیای شگفت‌انگیز نو» به یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ تبدیل شود.

در یکی دو سال اخیر، زیرگونه‌های مختلف ژانر وحشت با عرضه فیلم‌های قابل‌توجهی از جمله آثار اسلشر، ترسناک‌های روانشناختی و حتی گوتیک که امروزه کمتر در سینما دیده می‌شوند، این ژانر را به طور چشمگیری احیا کرده‌اند. فیلم‌هایی نظیر «ماده» نیز به زیرگونه وحشت جسمانی جانی تازه بخشیده و سینمای وحشت را پیشروتر ساخته‌اند. ژانر وحشت در طول این سال‌ها هرگز چنین دوران درخشانی را پشت سر نگذاشته است. حال باید دید که آیا زیرگونه وحشت فراطبیعی نیز می‌تواند جایگاه خود را در میان تولیدات روز سینما پیدا کند. اگر این اتفاق با اکران فیلم «میمون» رقم بخورد، بخش عمده‌ای از این موفقیت باید به حساب استیون کینگ نوشته شود، چرا که این فیلم اقتباسی از داستان کوتاهی از قلم اوست. کینگ در طول سالیان متمادی، به طور عام به سینمای آمریکا و به طور خاص به ژانر وحشت کمک شایانی کرده است.

کمتر فیلمی در سال‌های اخیر تا این حد به دلیل انتخاب بازیگر نقش اصلی مورد هجمه قرار گرفته است. واقعیت این است که کمپانی دیزنی مدتی است که از مسیر انصاف فاصله گرفته و چنان درگیر حمایت از جنبش‌های روز شده که صدای بسیاری از دوستداران واقعی سینما را درآورده است. این حجم از توجه به مسائلی که چندان جایگاهی در سینما ندارند، هر چند که سرچشمه‌اش هر چه باشد، دست‌کم سود مالی خوبی برای کمپانی به همراه داشته است؛ چرا که ایجاد حاشیه، ثروت آفرین است. این بار جنجال بر سر انتخاب بازیگر سفیدبرفی رخ داد.

انتخاب بازیگری رنگین‌پوست برای چنین نقشی، طبیعتاً کنجکاوی‌برانگیز است. عده‌ای به دیزنی تاختند که این زیاده‌روی است و انتخاب بازیگر سفیدپوست توجیه دراماتیک دارد و بدیهی است که هیچ ارتباطی به مسائل نژادی ندارد. خلاصه اینکه، داستان فیلم جدید دیزنی همان داستان قدیمی است، اما به نظر می‌رسد که اهالی دیزنی، همانند انتخاب بازیگر اصلی، به دنبال حواشی دیگری نیز بوده‌اند و مسیر را تا حد زیادی تغییر داده‌اند. این روند، هرچه هم که نداشته باشد، قطعاً نان و آبی برایشان دارد.

تاریخ سینما گواه آن است که اقتباس‌های سینمایی از بازی‌های ویدیویی، غالباً به آثاری موفق بدل نمی‌شوند. با این وجود، هالیوود این بار به سراغ یکی از محبوب‌ترین بازی‌های ویدیویی سال‌های اخیر رفته است؛ عنوانی که میلیون‌ها طرفدار در سراسر جهان، عمدتاً در میان نوجوانان و کودکان، دارد و به دلیل امکان خلاقیت، در بین بزرگسالان نیز از محبوبیت بالایی برخوردار است. اما نکته حائز اهمیت اینجاست که بازی مورد بحث، برخلاف بسیاری از بازی‌های ویدیویی امروزی، چندان قصه‌محور نیست و داستان مشخصی ندارد. بیشتر تمرکز آن بر گشت‌وگذار، ساختن یک جهان شخصی و فراهم آوردن بستری برای خلاقیت گیمر است. به نظر می‌رسد هالیوودنشینان همین درون‌مایه را دستمایه قرار داده و فیلمی ماجراجویانه را بر اساس آن خلق کرده‌اند.

کمپانی مارول دومین فیلم از جهان سینمایی «صاعقه‌ها» را در سال ۲۰۲۵ عرضه خواهد کرد. از ظاهر فیلم چنین برمی‌آید که با اثری مشابه «جوخه خودکشی» از کمپانی دی‌سی روبرو خواهیم بود. در نهایت، داستان فیلم روایتگر گردهمایی گروهی از ابرشرورها برای به سرانجام رساندن یک مأموریت است. سابقه نشان داده که محصولات کمپانی مارول عموماً شادتر و پرزرق‌وبرق‌تر از آثار دی‌سی هستند و کمپانی دی‌سی آزادی عمل بیشتری به کارگردانان برای خلق فضایی تاریک و تلخ می‌دهد. حال باید دید اثری که انتظار می‌رود یکی از بهترین فیلم‌های سال ۲۰۲۵ میلادی باشد، تا چه حد در خلق جهانی تیره و تار و در عین حال فانتزی موفق خواهد بود؟ این موضوع می‌تواند عاملی باشد که «صاعقه‌ها» را با شکست روبرو کند یا آن را به اثری موفق بدل سازد.

اگر انتشار نسخه جدید مجموعه فیلم‌های «آواتار» در میان نبود، بی‌شک قسمت هشتم و احتمالاً پایانی فرنچایز سینمایی «مأموریت: غیرممکن» می‌توانست کنجکاوی‌برانگیزترین فیلم در فهرست بهترین‌های سال ۲۰۲۵ باشد. این کنجکاوی نه تنها به دلیل اخبار مبنی بر آخرین حضور تام کروز در این دنیا است، بلکه به این دلیل که قرار است نقطه‌ی پایانی بر مأموریتی جذاب بگذارد که در فیلم قبلی شاهد آن بودیم. علاوه بر این‌ها، حواشی پیرامون فیلم نیز کم نبود، از جمله اخبار مربوط به آخرین بدلکاری تام کروز که به نوعی امضای این فرنچایز سینمایی شده است. درک این موضوع که تام کروز قرار است از «مأموریت: غیرممکن» کناره‌گیری کند، با حس غم و اندوهی همراه است؛ چرا که این فیلم‌ها بدون او معنایی ندارند و فلسفه‌ی وجودی آن‌ها، حضور او در قامت قهرمان اصلی است.

ششمین فیلم از فرنچایز سینمایی «بچه کاراته‌کار» قرار است به سراغ اسطوره‌های گذشته برود؛ همان اسطوره‌ها و افسانه‌های هنرهای رزمی که داستان آثار مطرح قبلی را پیش می‌بردند. دو استاد سابق این فیلم‌ها، که شاگردانی درجه یک تربیت می‌کردند، اکنون باید با یکدیگر همکاری کرده و هنرجوی رزمی تازه‌ای را آماده کنند. این بار به نظر می‌رسد قضیه فرق می‌کند و مانع پیش روی آن‌ها قدرتمندتر و بزرگ‌تر از همیشه است. از همین حالا می‌توان انتظار تماشای اثری خوش‌ساخت درباره تلاش و سخت‌کوشی را داشت. درست است که مجموعه فیلم‌های «بچه‌ کاراته‌کار» در این سال‌ها با افت و خیزهای بسیاری روبرو بوده‌اند و برخی از فیلم‌ها اصلاً انتظارات را برآورده نکرده‌اند، اما دست‌کم آثاری سرگرم‌کننده بوده‌اند که مخاطب را دلزده نکرده و حداقل با رضایت از سالن سینما خارج کرده‌اند. این امید وجود دارد که این فیلم جدید، با وجود قصه‌ای کنجکاوی‌برانگیز، کمی موفق‌تر عمل کند و رایحه خوش اثر اول مجموعه را زنده نگه دارد.

مطالعه بیشتر: معرفی بهترین سریال‌ های جنایی قرن ۲۱

با شنیدن عنوان کامل فیلم، «از دنیای جان ویک: بالرین»، احساسات متناقضی به سراغمان می‌آید. این نام هم می‌تواند خوشایند باشد و هم ناراحت‌کننده؛ خوشایند از این بابت که می‌توان دوباره قدم در دنیای آن مجموعه فیلم‌های اکشن فوق‌العاده گذاشت و ناراحت‌کننده از این منظر که می‌دانیم با اثری کاملاً مستقل روبرو نخواهیم بود. به نظر می‌رسد کمپانی پخش‌کننده با انتخاب این عنوان، بیشتر بر حالت اول سرمایه‌گذاری کرده و نام فیلم خود را طوری انتخاب کرده‌اند که مخاطب به هوای دیدن فیلمی تازه از ضدقهرمانی چون جان ویک، بلیت بخرد و قدم به سالن سینما بگذارد. البته برای مخاطب این امید وجود دارد که کارگردان دست‌کم کمی هم راه خود را برود و با انتخاب یک شخصیت تازه، روحی نو به این اثر بدمد که تکراری نیست.

انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» محصول سال ۲۰۱۰ را به خاطر دارید؟ هالیوود اکنون به سراغ ساخت یک اقتباس لایو اکشن از همان داستان رفته که حسابی کنجکاوی‌برانگیز است. البته سابقه هالیوود در زمینه ساخت چنین آثاری چندان درخشان نیست. آن‌ها گاهی همان ایده‌های مصرف شده را به روز می‌کنند و حتی در حالتی بدتر، همان اثر قبلی را با بسته‌بندی‌ای تازه به خورد مخاطب می‌دهند. شنیده‌ها حاکی از آن است که این اثر تازه این‌گونه نیست و بیشتر بر ماجراجویی و اکشن تمرکز دارد و البته مناسب بزرگسالان نیز هست. اثر قدیمی‌تر چندان مناسب بزرگسالان نبود، هرچند که کودکان را حسابی جذب کرد و فروش موفقی در گیشه داشت. کمپانی دریم‌ورکس که ساخت این فیلم را بر عهده دارد، اعلام کرده است که فیلمشان بازسازی نسخه قدیمی نیست و آن‌ها مستقیماً به سراغ کتاب منبع اقتباس، منتشر شده در سال ۲۰۰۳، رفته‌اند.

اگر از علاقه‌مندان به ورزش‌های موتوری و به خصوص فرمول یک باشید، حتماً طی این مدت اخبار مربوط به فیلم‌برداری این پروژه عظیم هالیوودی، که بر روی ورزش «فرمول یک» تمرکز دارد، به گوشتان خورده است. هالیوود با همکاری لیبرتی مدیا، مالک این ورزش، در تلاش است تا با سرمایه‌گذاری هنگفت ۳۰۰ میلیون دلاری (که این فیلم را به یکی از پرهزینه‌ترین درام‌های تاریخ تبدیل می‌کند) طرفداران بیشتری در سراسر جهان برای این ورزش دست و پا کند. و چه انتخابی بهتر از کارگردان موفقی چون جوزف کوشینسکی و ستاره‌ای همچون برد پیت برای پیشبرد این هدف؟

داستان فیلم درباره‌ی یک راننده برجسته فرمول یک در دهه ۱۹۹۰ میلادی است که به دلیل یک تصادف وحشتناک مجبور به خداحافظی همیشگی با رویاهایش شده است. حال آن مرد از سوی دوستی قدیمی فراخوانده می‌شود تا در یک تیم تازه‌تأسیس نقش مربی یک جوان تازه‌وارد را ایفا کند. البته که موقعیت‌های مختلفی در برابر این مرد قرار می‌گیرد. اگر این داستان را در کنار تصاویر پشت صحنه فیلم، که هر هفته از پیست مسابقات منتشر می‌شد و برد پیت را در موقعیت‌های مختلف نشان می‌داد، قرار دهید، متوجه خواهید شد که با اثری به‌شدت کنجکاوی‌برانگیز روبرو هستیم.

مطالعه بیشتر: پرفروش ترین فیلم های ۲۰۲۴ 

فیلم ترسناک «مگان ۱» که در سال ۲۰۲۲ اکران شد، از نظر گیشه تا حد زیادی موفق بود. با این حال، تمرکز سازندگان بیشتر بر جلب رضایت مخاطبان حساس بود و همین امر باعث شد که «مگان» نتواند رضایت علاقه‌مندان جدی سینمای وحشت را جلب کند. در نتیجه، نقدهای فیلم نیز چندان مثبت نبودند، اما موفقیت گیشه برای متقاعد کردن هالیوودنشینان به ساخت قسمت دوم کافی بود. اکنون فیلم دوم آماده اکران است. ظاهراً چند سال از وقایع فیلم اول گذشته و دخترک هشت ساله بدون سرپرست آن فیلم بزرگ شده است، اما کابوس‌های طولانی و ترسناک ناشی از شغل عروسک‌سازی خاله‌اش، دست از سرش برنمی‌دارند. در چنین شرایطی، تردیدهایی درباره این فیلم نیز مانند فیلم اول وجود دارد، اما باید منتظر ماند و دید که آیا می‌تواند به یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ تبدیل شود یا خیر. همچنین اگر به فیلم های با ژانر ترسناک علاقه دارید می‌توانید با ترسناک‌ترین فیلم‌های جهان در نشریه ایماژ آشنا شوید.

بیش از دو دهه از زمانی می‌گذرد که استیون اسپیلبرگ با روایت داستان‌هایی حول محور دایناسورها در دهه ۱۹۹۰، خیال و واقعیت امروز را در هم آمیخت و شاهکارهایی را به گنجینه تاریخ سینما افزود. در این سال‌ها، هالیوودنشینان دست روی دست نگذاشتند و بدون دخالت کارگردان بزرگی چون اسپیلبرگ، مجموعه‌ای از فیلم‌ها را با محوریت دایناسورها ساختند و تلاش کردند ایده‌های ناب گذشته را مدام بازتولید کنند. حقیقت این است که این مجموعه‌های جدید هیچ‌گاه به اثری درجه یک تبدیل نشدند و صرفاً به درد سرمایه‌گذاران می‌خوردند.

حال قرار است خونی تازه به این دنیا تزریق شود. بازیگران جدیدی به کار گرفته شده‌اند و داستانی تازه نیز ترتیب داده شده تا مسیر کار را به سمت دیگری هدایت کند. باید دید این بار چه اتفاقی می‌افتد: آیا این فیلم نیز مسیر امروز خود را طی خواهد کرد و به یک اثر یک‌بارمصرف دیگر تبدیل می‌شود که در بهترین حالت پرفروش است، یا اینکه به یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ میلادی بدل خواهد شد؟ باید منتظر ماند و دید.

کمپانی دی‌سی بار دیگر به سراغ محبوب‌ترین شخصیت خود رفته و هالیوود را متقاعد کرده است که فیلم دیگری با محوریت «سوپرمن» را به اکران برساند. هنری کویل کنار گذاشته شده و بازیگر دیگری قرار است نقش سوپرمن را ایفا کند. شاید در نگاه اول این خبر خوشایندی به نظر برسد، اما نگرانی‌هایی نیز در پی دارد. در طول سالیان متمادی، با وجود ادعای سازندگان، هیچ‌گاه فیلم‌های «سوپرمن» صاحب ایده‌های نو و جهان ویژه‌ای نشده‌اند و در بهترین حالت، به بازتولید همان ایده‌های امتحان‌پس‌داده بسنده کرده‌اند.

این بار نیز همان ادعا مطرح است؛ قرار است که «سوپرمن» اثری تازه با مضمونی نو و جهانی جدید باشد. شک و تردیدها همچنان باقی است، اما این بازسازی یا هر نام دیگری که بر آن بگذارید، نکته‌ای کلیدی را درباره هالیوود امروز روشن می‌سازد: هالیوود در سال ۲۰۲۵ قرار است فیلم‌های بسیاری را اکران کند که یا بازسازی آثار قدیمی هستند، یا دنباله و پیش‌درآمدی بر آن‌ها. اگر از تماشای حال‌وهوای قدیمی لذت می‌برید و به آن علاقه‌مندید، از این رویه استقبال خواهید کرد؛ در غیر این صورت، فیلم‌های زیادی برای اجتناب کردن وجود دارد. شما می‌توانید بررسی و نقد فیلم سوپرمن ۲۰۲۵ را در نشریه ایماژ بصورت کامل مطالعه کنید.

باز هم شاهد بازسازی دیگری در سال ۲۰۲۵ میلادی هستیم. مجموعه فیلم‌های «چهار شگفت‌انگیز» هیچ‌گاه موفقیت چشمگیری کسب نکردند. منتقدان هیچ‌گاه آن‌ها را جدی نگرفتند و حتی در اواخر، سودی برای سرمایه‌گذاران به همراه نداشتند. به نظر می‌رسید که باید برای همیشه با این فیلم‌ها و شخصیت‌ها خداحافظی کرد، اما هالیوود هیچ ایده‌ای را رها نمی‌کند و تا زمانی که مطمئن نشود پولی از آن به دست نمی‌آید، آن را به حال خود نمی‌گذارد. به نظر می‌رسد این بار قضیه کمی با آثار گذشته متفاوت است.

بازیگران مطرح این روزها بسیج شده‌اند تا فیلمی موفق را در برابر دیدگان تماشاگر قرار دهند. داستان هم همان داستان سابق است: کسانی قصد دارند دنیایی را به هم بریزند و چند ابرقهرمان ظاهر می‌شوند تا در برابر آن‌ها قرار بگیرند. این قصه تکراری به نظر می‌رسد با لحنی کمدی در هم آمیخته شده تا مخاطب را با اثری متفاوت روبرو کند. باید دید که آیا می‌توان از دل چنین معجونی یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ میلادی را بیرون کشید؟ شما می‌توانید با بهترین فیلم های کمدی جهان در نشریه ایماژ آشنا شوید.

«هیچ‌کس» در ابتدا اثری بی‌ادعا بود که به سرعت به فیلمی پر سر و صدا و محبوب تبدیل شد. دلیل این موفقیت به انسجام، خوش‌ساخت بودن و استراتژی پنهان تولید آن باز می‌گشت. سازندگان آن در دنیایی که بسیاری از فیلم‌ها از انباشت تکنولوژی و جلوه‌های ویژه کامپیوتری رنج می‌برند، توانستند فیلمی بسازند که عطر دل‌نشین اکشن‌های قدیمی را زنده می‌کرد؛ همان اکشن‌هایی که بیشتر بر جلوه‌های ویژه میدانی متکی بودند و خبری از قهرمانان با نیروهای عجیب و غریب در آن‌ها نبود. همین نقطه قوت به سرعت توجهات را به خود جلب کرد.

حالا این خطر وجود دارد که بودجه بیشتر فیلم دوم، آن را دچار همان آفتی کند که عموماً فیلم‌های موفق و بی‌ادعا در ادامه و دنباله‌سازی‌ها به آن دچار می‌شوند؛ یعنی توجه بیش از حد به همان جلوه‌های ویژه‌ای که در فیلم اول از آن دوری کرده‌اند. در چنین چارچوبی، باید منتظر ماند و دید که داستان جاسوسی که نمی‌خواهد جاسوس باشد و دوست دارد به زندگی معمولی خود برسد اما گذشته تاریکش دست از سرش برنمی‌دارد، به کجا می‌رسد و آیا به جایی خواهد رسید که آن را یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ لقب دهیم.

مطالعه بیشتر: معرفی بهترین سریال های خارجی

مگی جیلنهال در سال ۲۰۲۱ با فیلم «دختر گمشده» ثابت کرد که علاوه بر یک بازیگر بااستعداد، کارگردان قابلی نیز هست. همین امر بی‌شک باعث شده که او هدایت یکی از کنجکاوی‌برانگیزترین فیلم‌های سال ۲۰۲۵ را بر عهده بگیرد. فیلمی که قرار است داستان کهن فرانکشتاین را به روز کند و نسخه‌ای مدرن از کتاب مری شلی ارائه دهد که نزدیک به دو قرن منبع الهام هنرمندان دیگر بوده است. بازیگران بزرگی نیز برای ساخت این فیلم بسیج شده‌اند. همه شواهد نشان می‌دهد که قرار است با یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ روبرو باشیم. زیرگونه وحشت گوتیک به شکلی عجیب به یک فیلم موفق نیاز دارد تا پس از موفقیت فیلم «نوسفراتو» به کارگردانی رابرت اگرز که اواخر سال ۲۰۲۴ به نمایش درآمد و عملاً تمام زمان اکرانش در همین سال ۲۰۲۵ بود، تکرار شود و جانی دوباره بگیرد و دوران فراموشی را پشت سر بگذارد.

استیون کینگ در سال ۱۹۸۲ رمانی به همین نام نوشت. داستان رمان در جهانی دیستوپیایی می‌گذشت که در آن شخصیت‌ها برای سرگرم کردن دیگران مجبور به مبارزه با یکدیگر بودند. در سال ۱۹۸۷ نیز فیلمی با حضور آرنولد شوارتزنگر با اقتباس از آن داستان ساخته شد که در گیشه موفق بود، هرچند نتوانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند. با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی‌های مرتبط با جلوه‌های ویژه، هالیوود مجاب شد که دوباره به سراغ رمان استیون کینگ برود و اقتباسی به‌روز از آن ارائه کند.

واقعیت این است که مانند فیلم قبلی فهرست، «مرد فراری» نیز می‌تواند از پیشرفت‌های تکنولوژیک سود ببرد؛ چرا که داستانش در یک دنیای پساآخرالزمانی و فانتزی می‌گذرد. اما مسأله‌ای نیز در این میان وجود دارد؛ آرنولد شوارتزنگر در سال ۱۹۸۷ ستاره‌ای بزرگ بود. فیلم‌هایش مدام می‌فروختند و در گیشه موفق بودند. او بازیگر هنرمندی نبود، اما در همان حضورهای مختلفش قانع‌کننده ظاهر می‌شد. فیلم تازه از چنین ستاره‌ای بی‌بهره است و باید دنیایش را بر مبنای عناصر دیگری بنا کند. این امید وجود دارد که یکی از این عناصر، ساختن یک جهان درست و حسابی و داستانی درگیرکننده باشد تا فیلم «مرد فراری» در بین بهترین فیلم‌های ۲۰۲۵ جایی برای خود دست و پا کند.

بدون شک، «آواتار: آتش و خاکستر» کنجکاوی‌برانگیزترین فیلم سال ۲۰۲۵ خواهد بود. همه ما مشتاقیم ببینیم که داستان آن سیاره سرسبز، روشن و رویایی با بومیان آبی‌رنگش بالاخره به کجا می‌رسد. علاوه بر این، مجموعه فیلم‌های «آواتار» تاکنون فناوری ساخت فیلم‌های سینمایی را چندین پله ارتقا داده‌اند و از این منظر، سینما تا ابد مدیون کارگردانی چون جیمز کامرون است. «آواتار: آتش و خاکستر» سومین فیلم از مجموعه «آواتار» محسوب می‌شود. در فیلم اول، درگیری انسان‌ها با بومیان سیاره به بقای بومیان گره خورد و البته یک داستان عاشقانه نیز در پس‌زمینه آن روایت شد. اما جیمز کامرون در فیلم دوم، تا حد زیادی قصه را کنار گذاشت و اثری کاملاً متفاوت ساخت. فیلم دوم بیشتر شبیه به یک مستند بود که در یک سیاره خیالی می‌گذشت و به زندگی مردمان بومی و جانوران خیالی آن سیاره می‌پرداخت؛ درست مانند مستندهای حیات وحش.