بررسی و نقد فیلم سوپرمن ۲۰۲۵ + خلاصه داستان و تحلیل کامل!
فیلم «سوپرمن» به کارگردانی جیمز گان ممکن است نقطهی شروع یک دنیای سینمایی جدید دیسی (DCU) باشد، اما نه آنقدر شکوهمند است که بتوان گفت دیسی به اوج بازگشته و نه به اندازهای درخشان است که مارول را تهدید کند. در واقع، با یک اثر سرگرمکننده و وفادار به شخصیت کلاسیک سوپرمن روبهرو هستیم که هم مخاطب قدیمی و هم تازهواردان را راضی نگه میدارد. پس از اکران «آکوامن و پادشاهی گمشده»، پروندهی دنیای توسعهیافته دیسی (DCEU) با فراز و نشیبهای فراوان بسته شد. این استودیو با هدایت جیمز گان و پیتر سفرن، دورهای کوتاه استراحت را تجربه کرد تا با DCU جدید بازگردد. این دنیای تازه، با فیلم «سوپرمن» رسماً آغاز شده است.
از زمان نسخه کلاسیک ۱۹۷۸، هیچیک از فیلمهای سوپرمن نتوانسته بودند مخاطبان را کاملاً راضی کنند. نسخههای «بازگشت سوپرمن» (۲۰۰۶) و «مرد فولادی» (۲۰۱۳) به خاطر رویکرد روایت و طراحی شخصیت، با انتقادهایی مواجه شدند. بنابراین، «سوپرمن» جیمز گان مجبور بود تا چشمانداز جدید DCU را با احترام به نسخه کلاسیک دههی ۷۰ میلادی شکل دهد. او تا حد زیادی به این هدف دست یافته، اما نقاط ضعف مشخصی هم در فیلم وجود دارد که مانع از آن میشود تا این اثر به عنوان بهترین برداشت سینمایی از سوپرمن شناخته شود.
جدول اطلاعات و شناسنامه فیلم «سوپرمن»
خلاصه داستان فیلم «سوپرمن»

پس از اینکه سوپرمن جلوی حملهی کشور بوراویا به همسایهاش، جارهانپور، را میگیرد، پرسشهای زیادی درباره انگیزهها و تصمیمات او در رسانهها و میان مردم مطرح میشود. در همین حین، لکس لوتر تلاش میکند وجهه او را تخریب کند و ویدیویی از والدین سوپرمن پیدا میکند که در آن او را به سلطنت بر کره زمین تشویق میکنند. انتشار این ویدیو، سوپرمن را با بحران شخصیتی و اخلاقی مواجه میکند و مسیر داستان را به سمت درگیریهای داخلی و تصمیمگیریهای دشوار هدایت میکند.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت (Batman v Superman: Dawn of Justice)
بررسی و نقد فیلم «سوپرمن»؛ خوب اما کافی نیست

فیلم «سوپرمن» یک اثر ابرقهرمانی استاندارد است و شاید همین مسئله بزرگترین مشکل آن باشد. جیمز گان، که زیر فشار خلق یک جهان سینمایی جدید (DCU) قرار دارد، ریسکهای همیشگی و جسورانهی خود را تا حد زیادی کنار گذاشته و یک اثر کلاسیک و قابل قبول تحویل داده است. «سوپرمن» نه قصد بازتعریف فرمولها را دارد و نه میخواهد تجربهای تازه ارائه دهد؛ هدف اصلی سرگرم کردن مخاطب است، اما انتظارات طرفداران بسیار بالاتر است. تماشاگران میخواهند شگفتزده شوند، تحت تأثیر قرار بگیرند و با هیجان فریاد بزنند: «دیسی بازگشته!» اما وقتی فیلمساز گامهایش را با احتیاط برمیدارد، عنصر شگفتی (wow factor) خود به خود ایجاد نمیشود.
سبک فیلمسازی گان اغلب به «رنگارنگِ بزرگسالانه» توصیف میشود؛ رنگارنگی که با هوشمندی، خشونت و شوخیهای نامتعارف همراه است. در اینجا، از این سبک تنها رنگارنگی باقی مانده و لحظاتی کوتاه است که گوشههایی از شجاعت و جسارت گان را میبینیم.
فیلم قصد ندارد داستان پیدایش سوپرمن را روایت کند، که انتخاب خوبی است. گان قصه را از میانهی یک واقعه آغاز میکند، اما این خردهپیرنگ ضعفهایی دارد. سوپرمن صدها کمیک جذاب برای الهام گرفتن در اختیار دارد، اما گان تصمیم گرفته داستان خودش را روایت کند؛ داستانی که حتی در چهارچوب یک جهان خیالی، اتکا بر عناصر آن دشوار است. جنگ بین دو کشور خیالی، که حتی نامشان برای ما ناآشناست، چرا باید اهمیت داشته باشد؟ گان تا حدی بر این موضوع پافشاری میکند که گاهی به یک پارودی از جنگهای ابرقهرمانی تبدیل میشود و این مسئله برای روایت اثرگذار، چالش ایجاد میکند.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم مچ گیری (Caught Stealing)
یکی از بزرگترین چالشهای گان، انسانی کردن سوپرمن بود. او از همان دقایق اول تلاش میکند شخصیت آسیبپذیری نشان دهد تا مخاطب حس نکند با یک ابرقهرمان بیعیب و نقص طرف است. اولین مواجهه ما با سوپرمن، جایی است که او شدیداً آسیب دیده و کتک خورده است. در ادامه، گان بارها روی این موضوع تأکید میکند تا نشان دهد که سوپرمن رویینتن نیست و باید نگران او باشیم. این انتخاب برای شخصیتی که اغلب به دلیل قدرت زیاد، بخش زیادی از جذابیت خود را از دست میدهد، مفید است و به مخاطب امکان میدهد با او ارتباط برقرار کند. با این حال، گان در برخی لحظات فراموش میکند که ارتباط عاطفی مخاطب با شخصیت نیازمند عناصر دیگری نیز هست و تنها نمایش آسیبپذیری برای ایجاد همدلی کافی نیست.
مطالعه بیشتر: بهترین فیلم های ۲۰۲۵ اکران شده
تحلیل فیلم «سوپرمن»؛ شخصیت کلاسیک یا تکبعدی؟

با وجود تلاشهای جیمز گان برای انسانی کردن سوپرمن، این شخصیت همچنان تکبعدی باقی میماند. او ذاتاً خوشقلب و مهربان است و فراز و فرودی در شخصیتش دیده نمیشود. حتی وقتی متوجه میشود والدینش او را با چه اهدافی به زمین فرستادهاند، تغییری در او ایجاد نمیشود و همچنان خوب باقی میماند. بله، این یکی از رسالتهای ابرقهرمانان است که پاک و بینقص باشند، اما در عصر مدرن، مخاطب با ابرقهرمانانی همراه شده که اشتباه کردهاند، گاهی کار نادرست انجام دادهاند و حتی گاهی تاریک شدهاند. بنابراین همراهی با قهرمانی که هیچ نقطه تاریکی در او وجود ندارد، کمی دشوار است و فیلم را کودکانه جلوه میدهد.
این کودکانه بودن مشکل بزرگی نیست؛ در کمیکها، نوعی شیرینی و معصومیت نهفته است که بزرگسالان هم آن را درک میکنند. با این حال، از فیلمسازی خوشقریحهای همچون جیمز گان انتظار داریم فراتر از نوستالژی حرکت کند و سوپرمن کلاسیک را با مخاطب مدرن همسو کند، چیزی که حتی زک اسنایدر نیز به آن پی برده بود.
دیوید کورنسوت شخصیت سوپرمن را به یادماندنی نمیکند؛ اگرچه بازی او بد نیست، اما عمق و ماندگاری ندارد. دیگر بازیگران نیز چندان خودنمایی نمیکنند. ریچل بروزناهان در نقش لوئیس لین، شاید یکی از معمولیترین برداشتها از این خبرنگار باشد. متریال محدودی که در اختیار اوست، اجازه نمیدهد شخصیت عمق پیدا کند و مصاحبهها و دیالوگهای او سطحی باقی میمانند. کورنسوت و بروزناهان شیمی نسبی خوبی دارند، اما رابطه عاشقانهشان پایه و اساس مشخصی ندارد و احساس واقعی عشق میان آنها منتقل نمیشود.
نیکلاس هولت در نقش لکس لوتر نسبت به جسی آیزنبرگ عملکرد بهتری دارد، اما همچنان شرور ماندگار یا ترسناکی نیست. او در سکانسهای پایانی تواناییهایش را نشان میدهد، اما لکس لوترش جذابیت زیادی ندارد و به راحتی فراموش میشود. دیگر شخصیتهای فرعی نیز چندان فعال نیستند؛ هاوکگرل (ایزابلا مرسد) فقط حضور دارد و گای گاردنر (ناتان فیلیون) بیشتر سوالبرانگیز تا بامزه است. با این حال، یکی از غافلگیرکنندهترین شخصیتها مستر ترفیک با بازی ادی گاتگی است. او نه تنها سکانس اکشن برجستهای دارد، بلکه نقش مهمی در روایت فیلم ایفا میکند و میتوانست برای قصه جنگ دو کشور خیالی، جایگزین سوپرمن شود.
نسخه زک اسنایدر از «مرد پولادین» یک مشکل اساسی داشت: سوپرمن کمتر به نجات مردم اهمیت میداد و دغدغههای دیگری داشت. اسنایدر قصد داشت برداشت مدرنی از شخصیت ارائه دهد، اما دلیل محبوبیت اصلی سوپرمن را فراموش کرد. جیمز گان اما رسالت سوپرمن را در مرکز داستان قرار میدهد؛ او حتی حاضر نیست یک حیوان کوچک را آسیب ببیند یا هیولایی بزرگ را به قتل برساند. این سوپرمن صلحجو، بیعیب و بدون کشمکشهای اخلاقی، گرچه نمادین است، اما جذابیت دراماتیک زیادی ندارد. با این حال، این انتخاب منطقی است، زیرا گان قصد داشت با سوپرمن، پایه و اساس جهان سینمایی جدید دیسی (DCU) را بنا کند.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم بتمن ۲۰۲۲ The Batman
نظر منتقدان درباره فیلم «سوپرمن»

در ادامه، چهار نقد معتبر از منتقدان برجسته درباره فیلم «سوپرمن» جیمز گان آورده شده است:
۱.collider.com – نقد مثبت با نمره ۸ از ۱۰
در نقدی از Ross Bonaime در Collider، فیلم «سوپرمن» بهعنوان اثری دلپذیر، سرگرمکننده و هوشمندانه توصیف شده است که تلفیقی از کلاسیک بودن و مدرن بودن را در خود دارد.
۲. metacritic.com – نقدی با نمره ۷۰ از ۱۰۰
Jesse Hassenger در Metacritic نوشت که فیلم «سوپرمن» با وجود اینکه گاهی پر از جزئیات و ناهماهنگ است، در بهترین حالت خود ترکیبی از ویژگیهای برجسته شخصیت سوپرمن و کارگردانی جیمز گان را ارائه میدهد که باعث میشود این فیلم جسورتر، عجیبتر و تفکرآمیزتر از بیشتر بلاکباسترها باشد.
۳. The Verge – نقدی با نگاه مثبت
در مقالهای از Dominic Preston در The Verge، فیلم «سوپرمن» بهعنوان یک موفقیت بزرگ توصیف شده است که با کسب ۱۲۲ میلیون دلار در افتتاحیه خود، بهترین آغاز را برای یک فیلم سوپرمن بهدست آورده است.
۴. Rotten Tomatoes – نقدی با نمره ۴.۵ از ۵
در نقدی از Oti در Rotten Tomatoes، فیلم «سوپرمن» بهعنوان اثری جسور، پرمحتوا و با همبازی فوقالعاده توصیف شده است که بهخوبی توانسته شخصیت سوپرمن را در دنیای امروز به تصویر بکشد.
این نقدها نشاندهندهی استقبال مثبت منتقدان از فیلم «سوپرمن» جیمز گان هستند.
مطالعه بیشتر: نقد فیلم انتقام جویان: نبرد بینهایت (Avengers:infinity war)
امتیاز ایماژ به فیلم «سوپرمن»
امتیاز وبسایت ایماژ به فیلم سوپرمن عدد ۳ از ۵ است که این فیلم ابرقهرمانی را در رتبه فیلمهای متوسط قرار میدهد.

تریلر فیلم «سوپرمن»
و در آخر…
در نهایت، همان نتیجهای که از ابتدا به آن میرسیم، صادق است: «سوپرمن» یک فیلم ابرقهرمانی کلاسیک و استاندارد است. فیلم سرگرمکننده پیش میرود، لحظاتی جذاب دارد و تماشاگر را آزار نمیدهد، اما هیچ سکانسی از آن در ذهن باقی نمیماند. اثر از نظر احساسی کمعمق است و نمیتواند نفس بیننده را بند بیاورد یا حتی برای آزمون و خطا ستایش شود. این در حالی است که سهگانه «نگهبانان کهکشان» تمام این ویژگیها را داشت: هیجان، لحظات بهیادماندنی و احساسی درگیرکننده. گاهی حتی فیلمسازان صاحب امضاء هم به دلیل فشار مسئولیتها و شرایط کاری، به فیلمسازی معمولی تبدیل میشوند. «سوپرمن» نمونهای از همین وضعیت است: فیلم خوب ساخته شده، اما برای ماندگاری و ایجاد تأثیر عمیق، کافی نیست.
دیدگاه
نظر بدهید