تحلیل و نقد فیلم Gone Girl (دختر گمشده)+ تریلر و امتیاز IMDb
در این مقاله به سراغ نقد فیلم Gone Girl میرویم. فیلم «دختر گمشده» صحنهی بازگشت دیوید فینچر به یکی از قلمروهای مورد علاقهاش بود: کاوش در زوایای پنهان و تاریک شخصیتهای به ظاهر معمولی در بطن زندگی روزمرهشان. البته این امکان، تا حد زیادی مرهون اقتباس هوشمندانه از رمان گیلیان فلین و فیلمنامهی دقیق و پرجزئیاتی است که خود او نگاشته. در واقع، نمیتوان نقش کلیدی فلین را در خلق یکی از آثار سینمایی قابل توجه آن دهه نادیده گرفت؛ تأثیری که شاید بتوان گفت همسطح و یا حتی فراتر از نقش کارگردان در موفقیت نهایی فیلم بوده است. در قلب این اثر، یک پرسش بنیادین مطرح میشود که پژواکی از ابهام ذاتی روابط انسانی است: «در ذهن تو واقعاً چه میگذرد؟». این سوال، گرچه در فیلم به یک زوج خاص اشاره دارد، اما در حقیقت چالشی است برای درک متقابل در هر نوع رابطهی نزدیکی. پاسخ به این پرسش، به گستردگی و تنوع خود انسانهاست و هر فرد، با توجه به لایههای پیچیدهی شخصیتی و تجربیات منحصر به فردش، پاسخی متفاوت و غیرقابل پیشبینی برای آن خواهد داشت.
جدول مشخصات فیلم گان گرل
کارگردان | دیوید فینچر |
بازیگران | بم افلک، رزا موند پایک، نیل پاتریک هریس |
ژانر | درام/روانشناختی/ مهیج/معمایی |
امتیاز IMDb | 8.1 از ۱۰ |
امتیاز راتن تومیتوز | ۸۸ از ۱۰۰ |
خلاصه فیلم دختر گمشده
نیک و ایمی دان در آستانه پنجمین سالگرد زندگی مشترک خود قرار دارند. درست در روزی که قرار بود این مناسبت را جشن بگیرند، یک روز پس از تعطیلات چهارم جولای، نیک هنگام بازگشت به منزل با وضعیتی غیرمنتظره مواجه میشود. در خانه باز مانده، فضای داخلی آشفته است و مهمتر از همه، ایمی در هیچ کجا دیده نمیشود. این غیبت ناگهانی، سرآغاز ماجرایی پیچیده میشود. با گزارش ناپدید شدن ایمی، پلیس وارد عمل شده و تحقیقات رسمی خود را آغاز میکند. در همین حال، این پرونده توجه شدید رسانهها را به خود جلب میکند و نیک، به عنوان همسر ایمی، در کانون توجه و فشارهای رسانهای قرار میگیرد. با این حال، آنچه در ابتدا یک پرونده ساده گم شدن به نظر میرسد، به تدریج لایههای پنهان و حقایق ناراحتکنندهای را آشکار میسازد که نشان میدهد واقعیت بسیار متفاوت از ظاهر امر است.
مطالعه بیشتر: بهترین مینی سریال های عاشقانه
تریلر فیلم دختر گمشده
نقد فیلم Gone Girl (دختر گمشده)؛ روایت پیچیده فینچر

در تحلیل فیلم Gone Girl باید بگوییم که نگاه ابتدایی و شاید سادهانگارانه به فیلم «دختر گمشده» میتواند ما را به سمتی سوق دهد که صرفاً یکی از طرفین، نیک یا ایمی، را محق بدانیم. ممکن است تحت تأثیر گفتمانهای رایج اما گاه سطحینگر در دفاع از حقوق زنان، خیانت نیک را ریشهی تمام اتفاقات تلخ بعدی در نظر بگیریم یا با معیارهای سختگیرانهی اخلاقی، ایمی را به کلی محکوم کنیم. اما دیوید فینچر (David Andrew Leo Fincher) و جیلیان فلین، کارگردان و نویسنده، با هوشمندی روایتی چندلایه خلق کردهاند که به ویژه مخاطبان جدیتر سینما را از افتادن در این دام تکبعدینگری بازمیدارد. این اثر، کندوکاوی عمیق در روانشناسی شخصیتهای پیچیده و روابط انسانی بغرنج است و درک آن به زاویه دید ما بستگی دارد.
این فیلم، به نوعی آینهای در برابر مفهوم «زندگی مشترک» قرار میدهد؛ مفهومی که بسته به نگرش و تجربیات افراد، میتواند ساده یا بینهایت پیچیده تفسیر شود. همانند مضامین بنیادینی چون عشق، حیات و مرگ، مقوله ازدواج نیز از آن دست موضوعات جاودانی است که سینما میتواند تا ابد به آن بپردازد، بیآنکه کهنه یا تکراری شود. عمق و ماندگاری این مضامین به قدمت تاریخ بشریت است. پیوند زناشویی نیک و ایمی نیز میتوانست شبیه به هزاران ازدواج دیگر باشد، اما وجه تمایز اصلی آن در شخصیت خاص ایمی نهفته است؛ زنی با جاهطلبیهای منحصر به فرد و ذهنیتی پیچیده که مسیر این رابطه را به شکلی غیرقابل پیشبینی و تکاندهنده تغییر میدهد.
برای دستیابی به درکی ژرفتر از فیلم «دختر گمشده»، میتوان از دریچه نگاه تنر بولت، وکیل مدافع زیرک نیک، به ماجرا نگریست. بولت شخصیتی کلیدی است که نه تنها به عنوان یک ناظر بیطرف از موکلش دفاع میکند، بلکه به طور همزمان، نبوغ پنهان در نقشه ایمی و لایههای پیچیده شخصیت او را تشخیص داده و حتی آن را میستاید. این دیدگاه به ما اجازه میدهد تا بدون قضاوت اولیه، هم به دفاعیات نیک توجه کنیم و هم به هوشمندی و عمق کاراکتر ایمی پی ببریم.
در ادامه تحلیل فیلم Gone Girl باید بگوییم که در نیمه ابتدایی روایت، ایمی الیوت چهرهای نسبتاً معمولی و قابل پیشبینی دارد؛ زنی جذاب که تصویرش عمدتاً از طریق فلاشبکها و یادداشتهایش شکل میگیرد. با این حال، پس از نقطه عطف کلیدی داستان و آشکار شدن برنامه دقیق او، این تصویر فرو میریزد و ایمی به شخصیتی کاملاً متفاوت و چندبعدی بدل میشود. این دگرگونی شبیه به کنار رفتن پردهها در یک داستان معمایی است که زاویه دید کاملتری را نمایان میسازد. از منظری نزدیک، شخصیت او میتواند موضوعی جذاب برای تحلیلهای روانشناختی باشد، اما با نگاهی وسیعتر و پس از کنار زدن لایههای دراماتیک، ایمی میتواند نمادی از جنبههای پنهان و پیچیده زنانی باشد که بلندپروازیهای بسیاری دارند و از زندگی مشترک، چیزی فراتر از یک پیوند ساده و روزمره را انتظار دارند؛ رابطهای که نیازمند پویایی و تلاش مداوم طرفین است.
مطالعه بیشتر: بهترین فیلم های عاشقانه جهان
تحلیل و نقد فیلم دختر گمشده

در تحلیل و نقد فیلم Gone Girl باید بگوییم که یکی از محورهای اساسی فیلم، بررسی قدرت عظیم رسانهها در شکلدهی به واقعیت در عصر حاضر است؛ دورانی که بهواقع تحت هدایت جریانهای رسانهای و افکار عمومی قرار گرفته است. این اثر به خوبی نشان میدهد که چگونه رسانهها میتوانند تأثیری تعیینکننده و گاه مهلک بر سرنوشت افراد داشته باشند. دیوید فینچر پیش از این نیز در آثار دیگری همچون «شبکه اجتماعی» و «زودیاک»، به جنبههایی از این سلطه و هراس رسانهای پرداخته و مخاطرات آن را به تصویر کشیده بود.
در ادامه تحلیل و نقد فیلم Gone Girl باید بگوییم که فینچر در اجرای این فیلم، سبکی مشابه با «زودیاک» را در پیش میگیرد؛ روایتی آرام و با طمأنینه که تنش را بهتدریج در تاروپود داستان میتند، بیآنکه لزوماً به رخدادهای ناگهانی و پیاپی متکی باشد. این شیوهی ایجاد تعلیق مستمر، از سوی بسیاری با تکنیکهای استادانهی آلفرد هیچکاک مقایسه شده است. همچنین، ساختار داستانی «دختر گمشده»، بهویژه در نیمهی نخست و نحوهی غافلگیر کردن بیننده، یادآور ترفند روایی هوشمندانه در یکی از آثار برجستهی آگاتا کریستی، یعنی «قتل راجر آکروید» است که در آن راوی به شکلی ماهرانه مخاطب را فریب میدهد. با این حال، بازی فینچر با ذهن مخاطب به همینجا ختم نمیشود و تصمیم پایانی نیک، بهعنوان اوج نهایی فیلم، نشان میدهد که گویی شخصیتها و کارگردان همچنان قصد دارند مخاطب را در این بازی پیچیدهی روانی درگیر نگه دارند.
مطالعه بیشتر: پرفروش ترین فیلم های جهان ۲۰۲۴
تحلیل روانشناسی فیلم دختر گمشده

در مقالات تخصصی روانپزشکی غربی (مثل Journal of Forensic Psychology)، ایمی اغلب به عنوان شخصیتی با ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) و یا سایکوپاتی با عملکرد بالا (High-Functioning Psychopathy) تحلیل میشود و دارای مولفههایی است که در زیر آمده است:
-
رفتارهای نمایشی و اغراقآمیز: ساختن داستان دروغین تجاوز و گم شدن، استفاده از رسانهها برای جلب ترحم و دستکاری افکار عمومی.
-
ترس از رها شدن: بازگشت ناگهانیاش به خانه پس از احساس از دست دادن کنترل کامل بر نیک.
-
تغییرات خلقی سریع، خشمهای انفجاری، و دلبستگی ناپایدار.
اما نکتهای که مقالات تخصصی غربی بر آن تاکید دارند (و در منابع فارسی کمتر دیده میشود)، توانایی عملکرد بالا و هوش عاطفی پیچیده ایمی است. ایمی نه تنها کنترل روانی نیک را در دست دارد، بلکه به طرز خطرناکی از نظام پدرسالارانه رسانهای به نفع خودش استفاده میکند. یکی از مفاهیم روانشناختی مهم در رابطه نیک و ایمی، Gaslighting است – نوعی سوءاستفاده روانی که در آن فرد قربانی نسبت به واقعیت، حافظه، و ادراک خود دچار تردید میشود. جالب اینجاست که در این فیلم، ایمی نه قربانی بلکه عامل گسلایتینگ است. ایمی با فریب دادن نیک و جامعه، او را به نقطهای میرسونه که حتی خودش نمیدونه آیا بیگناه است یا نه.
مقالات مثل Psychology Today این نکته را مطرح میکنند که ایمی نسخهای مدرن از زن اغواگر مرموز است که با مهارت روانی، قدرت را از طریق ذهنخوانی و صحنهسازی بازپس میگیرد. بعضی مقالات دانشگاهی غربی مثل مقالهای در Feminist Media Studies اشاره دارند که ایمی نمادی از فمینیسمی سطحی و رسانهای شده است – نوعی از قدرت زنانه که نه بر اساس آزادی و برابری، بلکه بر اساس کنترل، خشونت و دروغ بنا شده. او از کلیشه زن قربانی برای استفاده ابزاری از فمینیسم بهره میبرد، نه برای رهایی. فیلم Gone Girl برخلاف بسیاری از آثار معمول هالیوود، یک زن را در نقش ضدقهرمان قرار میدهد – اما نه قربانی یا عاشق ناکام، بلکه زنی با توانایی روانی بالا در کنترل دیگران. تحلیلهای غربی ایمی را به عنوان کاراکتری پیچیده با قدرت نمادین زنانه، اما اخلاقی خاکستری و گاه بیمارگونه تحلیل میکنند.
مطالعه بیشتر: ۱۰ مینی سریال برتر جهان
نظر منتقدان درباره فیلم Gone Girl

فیلم «Gone Girl» به کارگردانی دیوید فینچر در سال ۲۰۱۴ با واکنشهای متعددی از سوی منتقدان و نشریات معتبر بینالمللی مواجه شد. در ادامه به برخی از این نظرات اشاره میکنیم:
مانولا دارگیس از نیویورک تایمز در نقد خود مینویسد:
«در قویترین حالت، Gone Girl مانند یک فیلم ترسناک و در عین حال خندهدار درباره یک ازدواج مدرن عمل میکند… با این حال، همانطور که گاهی در کارهای آقای فینچر اتفاق میافتد، وحشت مانند سایههای زمستانی فرود میآید و تا جایی تاریکی را گسترش میدهد که تمام نور، هوا و ظرافت را از بین میبرد.»
پیتر بردشاو از گاردین به فیلم امتیاز ۴ از ۵ داده و آن را «هیجانانگیز» توصیف میکند. او مینویسد:
«ارواح هایاسمیت و هیچکاک بر این تریلر مهیج و پرتعلیق از دیوید فینچر سایه افکندهاند.»
جاستین چانگ از ورایتی مینویسد:
«دقیق، خندهدار و کاملاً مسحورکننده» توصیف کرده و مینویسد: «این تریلر روانشناختی تنگاتنگ و در عین حال گسترده، نشاندهنده ترکیب استثنایی فیلمساز و ماده اولیه است.»
تاد مککارتی از هالیوود ریپورتر مینویسد:
«فیلم Gone Girl دیوید فینچر، اقتباسی تیزبین، با بازیهای عالی و بیوقفه جذاب از رمان پیچیده، شرورانه و مهیج گیلین فلین است.»
کریس نشاواتی از انترتینمنت ویکلی مینویسد:
«بن افلک در این نقش بهترین بازی طبیعی دوران حرفهای خود را ارائه میدهد. او با اعتماد به نفس بدون خودبینی و جذابیت بدون تملق است.»
امتیاز ایماژ به فیلم Gone Girl

دیدگاه
نظر بدهید