برای انتخاب کلیدenter انتخاب کنید یا برای لغو ESC فشار دهید.

تحلیل و نقد فیلم بیبی گرل (baby girl) + خلاصه داستان

فیلم «بیبی‌گرل»، یک اثر هیجان‌انگیز با رگه‌های عاشقانه به کارگردانی هالینا رین، در بخش رقابتی اصلی جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۴ برای کسب شیر طلایی حضور داشت. این فیلم که از بازیگران سرشناسی چون نیکول کیدمن و آنتونیو باندراس بهره می‌برد، داستانی پرتنش را روایت می‌کند و به عنوان یکی از آثار مورد انتظار این دوره از جشنواره شناخته می‌شد. حضور این فیلم در ونیز، توجه بسیاری را به سمت خود و بازیگران اصلی‌اش جلب کرد.

هالینا رین، که عمده شهرت خود را پیش از این مدیون بازیگری بود اما با ساخت کمدی ترسناک «بدن‌ها بدن‌ها بدن‌ها» توانایی‌هایش در کارگردانی را نیز به اثبات رساند، با «بیبی‌گرل» نخستین پروژه سینمایی خود با ستارگان مطرح هالیوود را در هشتاد و یکمین دوره ونیز ارائه کرد. فیلم فضایی شبیه به تریلرهای روانشناختی کلاسیک مانند «جذابیت مرگبار» دارد و نیکول کیدمن نقش زنی قدرتمند را بازی می‌کند که وارد رابطه‌ای پیچیده و پرخطر با مردی جوان‌تر می‌شود، مضمونی که کیدمن پیش‌تر نیز در فیلم نه چندان موفق «یک رابطه خانوادگی» در کنار زک افران تجربه کرده بود.

جدول مشخصات فیلم بیبی گرل

کارگردان هالینا رجین
بازیگران نیکل کیدمن، هریس دیکنسون و…
ژانر درام/اروتیک/عاشقانه
امتیاز IMDb 5.9 از ۱۰
امتیاز راتن رومتیوز ۷۶ از ۱۰۰

خلاصه داستان فیلم بیبی گرل

Babygirl داستان زنی میان‌سال به نام کارولین (با بازی نیکول کیدمن) را روایت می‌کند؛ زنی موفق، سرد، و در ظاهر کنترل‌گر که زندگی‌اش در چارچوب‌های مشخص و منظم جریان دارد. اما همه چیز وقتی تغییر می‌کند که او وارد یک رابطه غیرمنتظره و پرشور با مردی جوان‌تر از خودش به نام لوک (با بازی هریس دیکینسون) می‌شود. این رابطه ابتدا برای او نوعی فرار از روزمرگی است، اما به‌مرور تبدیل به سفری عمیق درونی می‌شود؛ سفری که او را با بخش‌هایی از خودش که سال‌ها سرکوب کرده، روبه‌رو می‌کند—از جمله نیاز به تسلط، میل جنسی سرکوب‌شده، و گره‌های روحی حل‌نشده از گذشته. در این میان، رابطه‌شان وارد قلمروهای BDSM می‌شود؛ جایی که مرز بین قدرت و تسلیم، کنترل و رهایی، عشق و اعتیاد کم‌رنگ می‌شود.

مطالعه بیشتر: پرفروش ترین فیلم های جهان ۲۰۲۴

تریلر فیلم بیبی گرل

نقد فیلم بیبی گرل

نقد فیلم بیبی گرل
نقد و تحلیل فیلم بیبی گرل

روابط میان زنان باتجربه و مردان جوان‌تر، یکی از جریان‌های موضوعی قابل توجه در سینمای سال ۲۰۲۳ بود و به نظر می‌رسد این الگو در حال تثبیت جایگاه خود در میان مضامین رایج آثار عاشقانه است. با این حال، فیلم «بیبی‌گرل» صرفاً به نمایش یک داستان عاشقانه با اختلاف سنی نمی‌پردازد، بلکه همانند آثار پیشین لانتیموس یا به‌طور کلی‌تر، نگاهی عمیق‌تر به مناسبات قدرت در تعاملات انسانی امروزی دارد و فراتر از یک روایت رمانتیک ساده حرکت می‌کند.

این فیلم با تمرکز بر محیط کار، به شکلی هوشمندانه به بررسی این نوع خاص از رابطه در بستری حرفه‌ای می‌پردازد و با مباحث داغ اجتماعی روز همگام می‌شود. «بیبی‌گرل» پیچیدگی‌های توازن قدرت در فضای شغلی را کالبدشکافی کرده و به طور ضمنی به پژواک‌های جنبش «من هم» و ملاحظات اخلاقی پیرامون روابط در محیط کار که در شبکه‌های اجتماعی نیز بازتاب یافته، اشاره دارد. در این داستان، نیکول کیدمن در نقش مدیرعامل یک شرکت ظاهر می‌شود، آنتونیو باندراس نقش همسر او را ایفا می‌کند و هریس دیکینسون در قامت کارآموز جوانی ظاهر می‌شود که به‌تازگی وارد این مجموعه شده است.

فیلم سینمایی «بیبی‌گرل» اولین نمایش جهانی خود را در هشتاد و یکمین دوره جشنواره فیلم ونیز تجربه کرد و توانست نظر مساعد بسیاری از منتقدان حاضر در این رویداد معتبر را به خود جلب کند. بازخوردهای اولیه عموماً مثبت بوده و این موضوع در امتیازات ثبت‌شده برای فیلم در وب‌سایت‌های مرجع نقد نیز بازتاب یافته است؛ به طوری که راتن تومیتوز امتیاز قابل توجه ۹۰ از ۱۰۰ و متاکریتیک میانگین امتیاز ۸۲ درصد را به آن اختصاص داده‌اند. با وجود این استقبال مثبت از سوی کارشناسان، گزارش‌ها حاکی از آن است که فیلم ممکن است نتوانسته باشد به همان اندازه در جلب رضایت مخاطبان عام موفق عمل کند.

در بررسی‌های منتشر شده پیرامون «بیبی‌گرل»، برخی تحلیل‌گران سینمایی به شباهت‌های مضمونی یا ساختاری آن با دیگر فیلم‌های آمریکایی، از جمله آثار شناخته‌شده‌ای مانند «بی‌وفا» و «منشی»، اشاره کرده‌اند. با این حال، یکی از جنبه‌هایی که تقریباً تمامی منتقدان بر آن اتفاق نظر دارند، نقش‌آفرینی درخشان نیکول کیدمن است که به عنوان یکی از ارکان اصلی و نقاط قوت فیلم ستایش شده است. عملکرد چشمگیر کیدمن باعث شده تا پیش‌بینی‌هایی درباره احتمال نامزدی او برای جایزه بهترین بازیگر زن، مشابه اتفاقی که برای آنجلینا جولی رخ داد، در محافل سینمایی مطرح شود.

مطالعه بیشتر: نقد فیلم بروتالیست

بررسی فیلم بیبی گرل، کیدمنی که همه منتظرش بودند!

بررسی فیلم بیبی گرل، کیدمنی که همه منتظرش بودند!
بررسی فیلم بیبی گرل، کیدمنی که همه منتظرش بودند!

اوون گیلبرمن از نشریه ورایتی، نقدی قابل توجه و عمدتاً مثبت بر سومین اثر بلند سینمایی هالینا رین، یعنی «بیبی‌گرل»، نگاشته است. گیلبرمن به خصوص نقش‌آفرینی نیکول کیدمن را برجسته می‌کند که در نقش رومی ظاهر می‌شود؛ زنی که در نگاه اول، تجسم موفقیت کامل است. او بنیان‌گذار و مدیر اجرایی یک غول تجارت آنلاین به شمار می‌رود که با بهره‌گیری پیشرفته از رباتیک، سیستمی کارآمدتر از آمازون برای تحویل یک‌روزه کالاها ایجاد کرده است. زندگی شخصی او نیز به همان اندازه بی‌نقص به نظر می‌رسد: همسری هنرمند و حمایتگر (با بازی آنتونیو باندراس) که از چهره‌های شناخته‌شده تئاتر نیویورک است، به همراه دو دختر نوجوان شاداب. با این حال، در پس این تصویر ایده‌آل، رومی درگیر خیال‌پردازی‌هایی است که به شکلی وسواس‌گونه او را رها نمی‌کنند.

فیلم از طریق شرکت رومی، تصویری از فرهنگ سازمانی رایج در دنیای امروز ارائه می‌دهد. این کمپانی با دقت بسیار و با استفاده از کلماتی که از فیلتر «بازارسنجی» عبور کرده‌اند، در ویدیوهای تبلیغاتی خود بر ارزش‌های انسانی تأکید می‌کند و ادعا دارد که هدف از اتوماسیون، آزادسازی نیروی انسانی از وظایف طاقت‌فرسا است، نه حذف آن‌ها. اما به عقیده گیلبرمن، نیروی محرکه اصلی و جذابیت داستان، نه در این ظاهر حساب‌شده، بلکه در جنبه تاریک‌تر و پنهان شخصیت رومی نهفته است؛ جایی که خیال‌پردازی‌های خام و پرخطر او به یک رابطه ممنوعه با کارآموزی جوان منجر می‌شود و تنش دراماتیک فیلم را شکل می‌دهد.

رومی، با ظاهری حرفه‌ای که پشت لبخندی کنترل‌شده پنهان شده و نگاهی که مدام به صفحه‌ی موبایلش دوخته شده، نمادی از مدیران امروزی است که میل شدیدی به نظارت و کنترل دارند. با این حال، لایه‌های زیرین شخصیت او، نیرویی را آشکار می‌سازد که این نظم ظاهری را به چالش می‌کشد. فیلم «بیبی‌گرل» اما تنها به داستان رومی محدود نمی‌شود؛ بلکه آینه‌ای است در برابر جامعه‌ای که وابستگی‌اش به فضای مجازی و ساختارهای سازمانیِ کنترل‌گر روز به روز عمیق‌تر می‌شود. این فشار نظارتی به حدی فراگیر است که حس گریز و تمایل به شکستن چارچوب‌ها را در افراد برمی‌انگیزد، میلی که به عنوان نیروی محرک اصلی پشت رفتار هر دو کاراکتر محوری فیلم عمل می‌کند.

«بیبی‌گرل» اثری صریح و جذاب است که به کاوش در یک رابطه‌ی نامتعارف و اساساً ناسالم با مایه‌های سادومازوخیستی می‌پردازد. نحوه‌ی روایت خیانت در فیلم، احساسات بیننده را به گونه‌ای عمیق درگیر می‌کند که یادآور تأثیرگذاری فیلم «بی‌وفا» در دهه‌های گذشته است. بخش بزرگی از این قدرت تأثیرگذاری، مدیون بازی جسورانه و چندلایه‌ی نیکول کیدمن است. او در به تصویر کشیدن همزمان نقش‌های مادر، مدیر ارشد و همسر خیانتکار، انعطاف‌پذیری خیره‌کننده‌ای از خود نشان می‌دهد. شخصیت رومی که او ایفا می‌کند، تجسمی از یک واقعیت روانشناختی پنهان است: افرادی که در زندگی حرفه‌ای به دنبال قدرت و کنترل مطلق هستند، ممکن است در خلوت خود به دنبال تسلیم و اطاعت باشند. «بیبی‌گرل» با قرار دادن یک زن در موقعیت قدرت در این دینامیک خاص، کلیشه‌های رایج سینمایی را که معمولاً این نقش را به مردان اختصاص می‌دادند، هوشمندانه واژگون می‌سازد.

در این تعاملات، بازی احساسات بر چهره نیکول کیدمن به طرز شگفت‌انگیزی نمایان می‌شود. با این حال، خطرناک بودن این رابطه نه به دلیل ماهیت ارباب و برده‌ای آن، بلکه به خاطر نقض آشکار قوانین سازمانی محیط کار است. زیرکی فیلم در این است که شخصیت ساموئل از همین مقررات برای نزدیک شدن به رومی بهره می‌برد. جذابیت اصلی فیلم در این حقیقت نهفته است که رومی به خاطر این رابطه، هر آنچه را که تاکنون به دست آورده به خطر می‌اندازد. عملکرد کیدمن در به تصویر کشیدن این بی‌پروایی بیمارگونه به شکلی کاملاً انسانی، قابل تحسین است.

مطالعه بیشتر: بهترین مینی سریال های عاشقانه

تحلیل فیلم بیبی گرل، شکستن ساختارهای متعارف

تحلیل فیلم بیبی گرل، شکستن ساختارهای متعارف
تحلیل فیلم بیبی گرل، شکستن ساختارهای متعارف

فیلم «بیبی‌گرل» از یک ساختار روایی آشنا و متعارف پیروی می‌کند. اما برخلاف بسیاری از تریلرهای عاشقانه این ژانر، از آن پایان‌بندی کلیشه‌ای که معمولاً در این نوع فیلم‌ها دیده می‌شود، دوری می‌کند. فیلم از آن اخلاق‌گرایی سنتی که در آثاری مانند «جاذبه مرگبار» وجود دارد و در آن تمام شخصیت‌ها به خاطر گناهانشان مجازات می‌شوند، فاصله می‌گیرد. به نظر می‌رسد که کارگردان، رین، هدفی متفاوت را دنبال می‌کند و می‌خواهد شخصیت‌هایش را که مدام در حال تنبیه خود هستند، رها سازد. اگرچه «بیبی‌گرل» شامل چند چرخش داستانی غیرمنتظره است، اما هدف اصلی آن صرفاً افزایش هیجان نیست، بلکه ارائه تصویری صادقانه از یک تجربه شهوانی در عصر کنترل است.

۲۵ سال از نقش‌آفرینی نیکول کیدمن در فیلم بحث‌برانگیز «چشمان کاملاً بسته» در کنار همسر سابقش، تام کروز، می‌گذرد. این هنرپیشه برنده جایزه اسکار در طول دوران حرفه‌ای خود بارها در نقش‌های چالش‌برانگیز و جسورانه ظاهر شده است و اکنون با فیلم جدید «بیبی‌گرل» بار دیگر به این عرصه بازگشته است. این فیلم در هشتاد و یکمین دوره جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و به عنوان یکی از مدعیان اصلی جوایز مطرح شده است، که نشان‌دهنده تداوم جذابیت ژانر تریلرهای عاشقانه برای مخاطبان است. کیدمن در نشست خبری این فیلم در حاشیه جشنواره ونیز، «بیبی‌گرل» را داستانی درباره اشتیاق، تمایلات درونی، رازها، ازدواج، حقیقت، قدرت و رضایت توصیف کرد. او تاکید کرد که روایت زنانه و دیدگاه آزادی‌بخش فیلم، آن را از سایر آثار متمایز می‌کند.

در فیلم «بیبی‌گرل»، شخصیت رومی ماتیس با بازی کیدمن، زنی به ظاهر بی‌نقص است که از یک زندگی مرفه با یک آپارتمان دوبلکس شیک در شهر، یک ویلای بزرگ در حومه، همسری فداکار، دو دختر نوجوان دوست‌داشتنی و یک شغل پررونق برخوردار است. او نمونه‌ای از یک زن موفق و ایده‌آل است که با این حال، در پس این ظاهر بی‌عیب و نقص، خواهان تجربه‌های بیشتری است. این خواسته منجر به رابطه‌ای پنهانی با ساموئل، یک کارآموز تازه‌وارد در شرکتش می‌شود.

کیدمن در این نقش با جسارت و هوشمندی ظاهر شده و به ستاره فیلم تبدیل شده است. «بیبی‌گرل» از جهاتی یادآور فیلم «تار» در دوره قبلی جشنواره ونیز است؛ هر دو فیلم داستان زنانی قدرتمند را روایت می‌کنند که در اوج موفقیت، با به چالش کشیدن مرزهای خود، دچار لغزش می‌شوند. این فیلم نکات قابل توجه و گاه بحث‌برانگیزی را در مورد پویایی‌های محیط کار و روابط انسانی مطرح می‌کند.

کارگردان هلندی‌تبار، رین، که اکنون در نیویورک ساکن است، با فیلم موفق سال ۲۰۲۲ خود، «بدن‌ها بدن‌ها بدن‌ها»، به شهرت رسید. با این حال، فیلم جدید او، «بیبی‌گرل»، نتوانسته انتظارات را برآورده کند و در برخی لحظات حتی به نظر می‌رسد که داستان از انسجام لازم برخوردار نیست. به ویژه، تغییر در پویایی قدرت بین شخصیت‌ها، به ویژه تبدیل شدن تدریجی ساموئل به فرد مسلط در رابطه، از نقاط ضعف فیلم به شمار می‌رود.

با توجه به ماهیت این رابطه، آشکار است که سرانجامی خوش در انتظار آن نخواهد بود و نیازی به افشای داستان نیست. در واقع، چرا باید پایانی خوش وجود داشته باشد؟ این رابطه ممنوعه که بر پایه هوس شکل گرفته، با پیشرفت داستان رو به وخامت می‌گذارد. با این وجود، باید از رین به خاطر اجتناب از ارائه یک پایان اخلاقی برای فیلمش قدردانی کرد. به نظر می‌رسد او بیشتر قصد دارد این ایده را مطرح کند که حتی بی‌پروا‌ترین روابط نیز می‌توانند پیامدهای غیرمنتظره‌ای به همراه داشته باشند، اما این نکته کمی دیر در داستان گنجانده می‌شود و تاثیرگذاری خود را از دست می‌دهد. به عبارتی دیگر، این پیام مانند نوشدارو پس از مرگ سهراب است، زیرا بیشتر تمرکز فیلم بر روی کشمکش‌های ناشی از بازی‌های قدرت بین شخصیت‌ها است.

نقد و بررسی فیلم بیبی گرل؛ درام در کشمکش قدرت

نقد و بررسی فیلم بیبی گرل؛ درام در کشمکش قدرت
نقد و بررسی فیلم بیبی گرل؛ درام در کشمکش قدرت

در فیلم «بیبی‌گرل»، رومی ماتیسِ کیدمن زنی است که از هر نظر موفق به نظر می‌رسد: یک آپارتمان دوبلکس شیک در شهر، یک ویلای بزرگ در حومه، همسری عاشق، دو دختر نوجوان دوست‌داشتنی و یک شغل پر رونق. او نمونه کاملی از یک زن موفق است که گویی از صفحات یک مجله مد بیرون آمده است؛ زنی که به ظاهر همه چیز دارد، اما طبیعتاً خواهان چیزی بیشتر از آنچه دارد، است. این خواسته، جرقه‌ای برای آغاز یک رابطه نامشروع با ساموئل، یک کارآموز تازه‌وارد در شرکتش، می‌شود. کیدمن در ایفای نقش خود، شخصیتی جسور و باهوش را به تصویر می‌کشد و به ستاره فیلم رین تبدیل می‌شود. شاید بتوان «بیبی‌گرل» را «تار» این دوره جشنواره ونیز دانست؛ فیلمی دیگر درباره یک زن قدرتمند که به دلیل عدم رضایت از دستاوردهای خود، جسارتش را به چالش می‌کشد و در نهایت با شکست مواجه می‌شود. «بیبی‌گرل» حاوی نکات قابل تامل و گاه بحث‌برانگیزی درباره ماهیت محیط کار و روابط انسانی است که می‌تواند دیدگاه‌های جدیدی را در مخاطب ایجاد کند.

تیم گرییرسون از اسکرین دیلی در نقد خود بر فیلم «بیبی‌گرل»، رویکرد آن به مسئله نابرابری جنسیتی در محیط کار را به چالش کشیده است. او بر این باور است که جذابیت و شیمی قوی بین نیکول کیدمن و هریس دیکینسون، بازیگران نقش‌های اصلی و هر دو با انگیزه‌های قدرت‌طلبانه، به قدری مسحورکننده است که موضوع تبعیض جنسیتی در سایه قرار می‌گیرد. گرییرسون معتقد است که پویایی بین این دو بازیگر، که دیکینسون پیش از این در فیلم تحسین‌شده «مثلث غم» نیز خوش درخشیده بود، آنچنان قوی است که هدف اصلی فیلم در پرداختن به خطرات روابط در محیط کار، که امروزه با قوانین سختگیرانه کنترل می‌شود، کمرنگ شده و بیشتر به یک داستان عاشقانه پرشور بدل می‌شود.

به نظر می‌رسد فیلم «بیبی‌گرل» با تمرکز بر کشش و تعاملات پیچیده بین شخصیت‌های اصلی، از پرداختن عمیق به مسئله تبعیض جنسیتی فاصله گرفته و در عوض، یک رابطه عاشقانه پرحرارت را به تصویر می‌کشد. گرییرسون این فیلم را با «می دسامبر» دیگری مقایسه می‌کند، با این تفاوت که این بار، جنبه‌های خصوصی و غیرمتعارف یک رابطه در محیط کار به نمایش گذاشته می‌شود. او تلویحاً اشاره می‌کند که جذابیت این رابطه ممکن است آنقدر قوی باشد که پیام اصلی فیلم درباره مسائل محیط کار را تحت‌الشعاع قرار دهد و آن را بیشتر به عنوان یک درام عاشقانه به یاد ماندنی در سال جاری مطرح کند.

فیلم “رین” با تمرکز فراوان بر کشمکش قدرت میان شخصیت‌های رومی و ساموئل و جذابیت نهفته در آن، از ارائه دلیلی منطقی برای تمایل رومی به برهم زدن زندگی به ظاهر بی‌نقص خود غافل می‌ماند یا شاید هم نمی‌خواهد به آن بپردازد. تنها اشاراتی گذرا به نارضایتی او از صمیمیت با همسرش و همچنین بزرگ شدنش در محیط فرقه‌ها و احساس شرمی که در طول بزرگسالی سعی در پنهان کردن آن داشته، دیده می‌شود. در همین نقطه، ساموئل با یک برداشت سطحی و سریع، نتیجه می‌گیرد که رومی در زیر نقاب قدرت‌طلبی‌اش، خواهان اطاعت است. این فرضیه ساده و بی‌اساس، شالوده رابطه این دو را شکل می‌دهد و به سرعت، جایگاه رئیس و مرئوس تغییر می‌کند. اگرچه پیش از این، فیلم‌های متعددی به موضوع روابط ارباب-برده‌ای پرداخته و داستان‌های موفقی را نیز روایت کرده‌اند، اما فیلم “بیبی‌گرل” از این منظر حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد.

نقطه قوت اصلی فیلم، شیمی قابل توجه میان نیکول کیدمن و زک افران است که جذابیت اولیه‌ای را به وجود می‌آورد. با این حال، متأسفانه “بیبی‌گرل” نمی‌تواند همین جذابیت ابتدایی را نیز به طور مداوم حفظ کند، که شاید این امر در فیلم‌های با محوریت خیانت امری طبیعی به نظر برسد. زیرا در تمامی این نوع داستان‌ها، به محض شکل‌گیری رابطه پنهانی، بازی‌های موش و گربه و ترس از برملا شدن به وجود می‌آید و در نهایت نیز، راز برملا می‌شود. به این ترتیب، فیلم در ادامه مسیر خود، دچار افت ریتم و تکرار می‌شود.

در فیلم «بیبی‌گرل»، کارگردان تلاش می‌کند تا با تمرکز بر شخصیت رومی و تبدیل او به الگویی برای همکاران زن، به مشکلات مطرح شده عمق ببخشد. با این حال، با وجود تلاش نیکول کیدمن رازها و ضعف‌های رومی، این جزئیات بیشتر به عنوان آرایشی سطحی به نظر می‌رسند و کاوش در آسیب‌پذیری‌های جنسی او نیز چندان عمیق نیست. فیلم قصد دارد از نوعی زنانگی دفاع کند که عاری از شرم و نقص باشد، اما این ایده بیشتر در تعاملات رومی و ساموئل به واقعیت می‌پیوندد تا در تلاش‌های صریح فیلم در سایر زمینه‌ها. اگرچه رابطه بین دو شخصیت اصلی به شکلی فریبنده پیچیده به نظر می‌رسد، اما تفسیرها و بحث‌های دیگری که فیلم قصد طرح آن‌ها را دارد، در نهایت بسیار سطحی و کم‌عمق از آب درآمده‌اند. به نظر می‌رسد فیلم در پرداختن به لایه‌های زیرین مسائل مطرح شده و ارائه دیدگاهی عمیق‌تر در مورد آن‌ها با مشکل مواجه بوده است.

مطالعه بیشتر: بهترین فیلم های عاشقانه جهان

نظر منتقدان درباره فیلم بیبی گرل

نظر منتقدان درباره فیلم بیبی گرل
نظر منتقدان درباره فیلم بیبی گرل

نقدهای منتقدان درباره فیلم Babygirl با بازی نیکول کیدمن عمدتاً متنوع و گاهی دو قطبی بوده؛ برخی آن را جسورانه و پیشرو دانسته‌اند، در حالی که برخی دیگر آن را سردرگم یا بیش‌ازحد اغراق‌شده توصیف کرده‌اند. در ادامه، نظر مهم‌ترین منتقدان اروپایی و آمریکایی را با جزئیات آوردم:

Nicholas BarberBBC Culture

«یکی از جسورانه‌ترین نقش‌آفرینی‌های کیدمن در سال‌های اخیر.» فیلم را کاوشی پیچیده در قدرت، میل و رابطه انسانی می‌داند. از نظر او، فیلم نه تنها از نظر بصری چشمگیر است، بلکه لایه‌های روان‌شناختی عمیقی دارد.

David MouriquandEuronews Culture

 «درامی مثبت درباره BDSM که در آن نیکول کیدمن می‌درخشد.»  او فیلم را به خاطر پرداخت غیرکلیشه‌ای به تمایلات جنسی و روابط قدرت تحسین می‌کند. می‌گوید: «این فیلم نه فقط درباره میل، بلکه درباره فهم و احترام است.»

Adrian HortonThe Guardian

 «بیشتر جرقه تا انفجار.»  از دید او، فیلم در رسیدن به هدف خود ناکام مانده. با اینکه جسور است، اما در نهایت چیزی برای گفتن ندارد. «ظاهر جذاب، اما مغز خالی.»

Breda O’BrienThe Irish Times

«یکی از افسرده‌کننده‌ترین فیلم‌های سال.» این منتقد فیلم را به خاطر بازنمایی روابط خیانت‌آمیز و مشروع جلوه دادن آن‌ها نقد می‌کند. معتقد است فیلم به جای ارائه دیدگاه عمیق، بیشتر یک فانتزی جنسی بی‌پایه است.

William HosieEvening Standard

«فیلمی بیش از حد تحسین‌شده، ناراحت‌کننده‌تر از آن‌که اروتیک باشد.» در نقد خود می‌گوید که با وجود بازی چشمگیر کیدمن، فیلم در ارائه یک داستان منسجم و جذاب شکست می‌خورد.

Mick LaSalleSan Francisco Chronicle

«درامی تیز، بالغ و احساسی.» او فیلم را با Fifty Shades of Grey مقایسه می‌کند، اما آن را عمیق‌تر و هوشمندانه‌تر می‌داند. کیدمن را «در اوج کار خود» توصیف می‌کند.

امتیاز ایماژ به فیلم بیبی گرل

امتیاز ایماژ به فیلم بیبی گرل
امتیاز ایماژ به فیلم بیبی گرل