بررسی و نقد فیلم ددپول و ولورین (Deadpool & Wolverine)
مارول با ترکیب دو شخصیت محبوب و خلق یک زوج سینمایی بامزه و پر زد و خورد، پیشبینی میکرد «ددپول و ولورین» به موفقیت بزرگی دست یابد. این فیلم با فروش میلیاردیاش ثابت کرد که این استودیو در شناخت ذائقه مخاطب تبحر خاصی دارد. اما در پس این موفقیت تجاری، سوالاتی درباره کیفیت هنری فیلم مطرح میشود. آیا «ددپول و ولورین» صرفا یک فیلم سرگرمکننده است یا اثری با عمق داستانی؟ این فیلم با وجود کسب درآمد هنگفت، نتوانسته از نظر منتقدان و برخی از مخاطبان جدی سینما نمره قبولی بگیرد.
بسیاری بر این باورند که فیلم به کلیشههای ژانر ابرقهرمانی تکیه کرده و از نوآوری و خلاقیت کافی برخوردار نیست. با این حال، همچنان شاهد استقبال گسترده از این دست فیلمها هستیم. چرا مخاطبان از دیدن این آثار تکراری خسته نمیشوند؟ در این مقاله، به بررسی دلایل موفقیت تجاری فیلمهای مارول و تأثیر آنها بر ذهن مخاطب میپردازیم. در ادامه قرار است به نقد فیلم ددپول و ولورین بپردازیم پس همراه ما باشید.
شناسنامه فیلم «ددپول و ولورین» (Deadpool & Wolverine)
در زیر اطلاعات فیلم آورده شده است تا بیشتر با عوامل و امتیازهای این فیلم آشنا شوید و بتوانید نقد فیلم ددپول و ولورین را کامل درک کنید.
کارگردان | شاون لوی (Shawn Levy) |
نویسنده | رایان رینولدز، رت ریس، پال ورنیک، زب ولز، شاون لوی |
بازیگران | رایان رینولدز، هیو جکمن، اما کورین، مورنا باکارین، راب دلینی، لزلی اوگامس |
محصول | ۲۰۲۴، ایالات متحده |
امتیاز سایت IMDb به فیلم | ۷.۸ از ۱۰ |
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز | ۷۸٪ |
در ادامه به نقد فیلم ددپول و ولورین خواهیم پرداخت پس تا انتهای این مطلب همراه نشریه ایماژ باشید تا ببینیم این غنچه تازه شکفته مارول قرار است ته تاجی برسرمان بگذارد.
خلاصه داستان فیلم ددپول و ولورین
ددپول و ولورین ماجرای وید ویلسن، ضدقهرمان محبوب مارول، را دنبال میکند که زندگی آرامشبخشش با دخالت سازمان قدرتمند مدیریت واریانس زمان به هم میریزد. این سازمان که وظیفه نظارت بر خطوط زمانی را بر عهده دارد، ددپول را به همراه وولورین به سفری ماجراجویانه میفرستد تا از وقوع تغییرات خطرناک در تاریخچه جهان سینمایی مارول جلوگیری کنند. این دو شخصیت محبوب، با ترکیب طنز بینظیر ددپول و جدیت وولورین، در یک ماجراجویی پر از اکشن و هیجان شرکت میکنند. این فیلم که قرار است در تاریخ ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۴ اکران شود، نوید یک تجربه سینمایی متفاوت و جذاب را میدهد. همچنین این فیلم جزو بهترین فیلم های ۲۰۲۴ انتخاب شده است.
تریلر فیلم ددپول و ولورین (Deadpool & Wolverine)
برای تماشای تیزر فیلم ددپول و ولورین روی ویدیوی زیر کلیک کنید تا پس از تماشای این تریلر به ظاهر جذاب مارول به سراغ نقد فیلم ددپول و ولورین برویم.
فیلم ددپول و ولورین در کنار جذابیتهایی که به عنوان یک فیلم اکشن ابرقهرمانی دارد، ضعفهای عمده ای هم دارد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
نقد فیلم ددپول و ولورین؛ فرو رفتن در باتلاق
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که ددپول، پس از یک تلاش ناموفق برای یافتن ولورین و مواجهه با بقایای او، توسط نیروهای TVA تعقیب میشود. اما قبل از اینکه این سازمان بتواند او را به دنیای خود ببرد، ددپول به گذشته سفر میکند. در سال ۲۰۱۸ میلادی، ددپول برای پیوستن به انتقامجویان تلاش میکند اما با شکست مواجه میشود. شش سال بعد، او در دنیایی دیگر به یک زندگی معمولی روی میآورد، اما این آرامش دوامی ندارد. با بازگشت ددپول به خط زمانی اصلی و روبرو شدن با عواقب سفرهای زمانیاش، ماجراجویی جدیدی برای او آغاز میشود.
TVA بار دیگر وارد عمل شده و وید را به مقر خود میکشد. در آنجا، وید با مستر پارادوکس روبرو میشود که پیشنهاد وسوسهانگیزی برای پیوستن به انتقامجویان به او میدهد. اما این پیشنهاد با شرطی سنگین همراه است: نابودی جهان وید. در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که پارادوکس با توضیح مفهوم «لنگر موجودیت» و سرنوشت تلخ لوگان، وید را از اهمیت حیاتی این موجودات آگاه میکند.
او دستگاهی مرگبار به نام «تایم ریپر» را به وید نشان میدهد که میتواند به راحتی یک جهان را نابود کند. وید با دو انتخاب دشوار روبرو میشود: نابودی دوستانش یا تبدیل شدن به یک قهرمان و نجات جهان. او در نهایت تصمیم میگیرد با دزدیدن دستگاه پارادوکس، سرنوشت خود و جهانش را به دست بگیرد.
در تلاش برای جبران اشتباهش، ددپول و ولورین به دام پارادوکسی میافتند که آنها را به خلاء، زبالهدانی فراطبیعی، میفرستد. در این نبردگاه عجیب، ددپول با وعده اصلاح اشتباهات ولورین، او را به همکاری ترغیب میکند. اما ناگهان، نیروهایی ناشناس و مجهز به فناوری پیشرفته به آنها حملهور میشوند. در میان این آشوب، کریس اوانز در نقش جانی استورم ظاهر میشود و توضیح میدهد که سازمان مسئول این حملات، افرادی که در خطوط زمانی دستکاری میکنند را به خلاء تبعید میکند.
در این مکان، افراد به دو دسته تقسیم میشوند: کسانی که تحت کنترل الایث قرار میگیرند و آنهایی که برای کاساندرا کار میکنند. با این کشف، سرنوشت ددپول، ولورین و جانی استورم به هم گره میخورد و آنها در برابر تهدید مشترک قرار میگیرند.
مطالعه بیشتر: بررسی و نقد فیلم Furiosa: A Mad Max Saga
بررسی فیلم ددپول و ولورین (Deadpool & Wolverine)؛ شخصیتپردازی ضعیف
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که کاساندرا از همان ابتدا با خشونت بیرحمانهای که در قتل جان استورم به کار میبرد، هویت شرورانهاش را آشکار میکند. ادعای خواهر دوقلویی بودن چارلز اگزاویر، لایه پیچیدهتری به شخصیت او اضافه میکند و انگیزهاش برای آزار و اذیت ولورین و ددپول را مبهمتر میسازد. مواجهه با کاساندرا، وید را به یاد ونسا میاندازد و او را وادار میکند تا به دنیای فراتر از خودش فکر کند. با این حال، تلاشهای مکرر برای مقابله با این دشمن قدرتمند بینتیجه میماند. درگیری با کاساندرا، وید را به گذشته و خاطراتش میبرد و او را به شخصیت قهرمانانهی ولورین پیوند میدهد.
در حین قدم زدن و گفتگو در خلاء، سر و کله یک توله سگ بامزه پیدا میشود که دل هر بینندهای را میرباید. این توله سگ، داگپول نام دارد و متعلق به نایسپول، نسخهای دیگر از ددپول است. نایسپول به آنها از وجود ارتش ددپول خبر میدهد و برای یافتن جبهه مقاومت علیه کاساندرا، ماشین هوندای خود به نام بتسی را در اختیارشان میگذارد. اما سفر با ددپول همیشه همراه با ماجراجویی است و این بار هم دعوای بزرگ بین ددپول و ولورین شکل میگیرد. با وجود خشونت زیاد، هیچکدام از آنها کشته نمیشوند و این نزاع بیشتر به یک بازی طولانی شباهت پیدا میکند که آنها را خسته و کوفته میکند.
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که در لحظهای که همه چیز به نظر میرسد به پایان رسیده، یک چرخش غیرمنتظره اتفاق میافتد. فرد ناشناسی، که بعدها مشخص میشود ایکس-۲۳ است، با دزدیدن ماشین، آنها را به مقر جبهه مقاومت میبرد. در این مقر، تیم عجیب و غریبی از قهرمانان شکست خورده دور هم جمع شدهاند: الکترا، بلید، گامبیت و خود ایکس-۲۳. همه آنها قربانی دستکاریهای TVA شده و به این خلاء زمان-مکانی تبعید شدهاند.
بلید توضیح میدهد که آنها حتی فرصت نبرد برای نجات جهان خود را پیدا نکردهاند. با پیشنهاد ددپول برای تشکیل تیمی و حمله به مقر کاساندرا، امید دوباره در دل آنها زنده میشود. اما یک مشکل بزرگ وجود دارد: آنها به کلاه مگنیتو نیاز دارند تا بتوانند با قدرتهای ذهنی کاساندرا مقابله کنند. بدون آن، تنها گزینه، کلاهخود جاگرنات است که در اختیار خود کاساندرا قرار دارد.
با وجود اینکه این ماموریت حکم خودکشی دارد، آنها تصمیم میگیرند برای نجات میراث خود بجنگند. در همین حال، ولورین که در ابتدا تمایلی به شرکت در این نبرد ندارد، پس از گفتگویی صمیمانه با ایکس-۲۳، تصمیم خود را تغییر میدهد. در سوی دیگر، پایرو که ماموریت پیدا کردن و از بین بردن ددپول و ولورین را دارد، با پیچیدگیهای پارادوکس زمان دست و پنجه نرم میکند. او میداند که باید هر چه زودتر از شر این دو خلاص شود تا بتواند به ماموریت خود پایان دهد. مطالعه بیشتر: معرفی پرفروش ترین فیلم های جهان ۲۰۲۴
نقد و بررسی فیلم ددپول و ولورین (Deadpool & Wolverine)؛ تعلق تا مرز واهی
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که در یک تعقیب و گریز نفسگیر با خودرویی فرسوده، تیم به مقر مخفی کاساندرا میرسد و نبردی تمامعیار آغاز میشود. در میان هیاهوی درگیری، گامبیت، الکترا، بلید و ایکس۲۳ برای دستیابی به کلاهخود جاگرنات و نابودی دشمنان میجنگند. ددپول و ولورین نیز ماموریتی خطرناک را برعهده میگیرند: رو در روی کاساندرا قرار میگیرند.
این روانیدان شیطانی با تسلط بر ذهن ولورین، او را به سمت تاریکی میکشد و تلاش میکند تا او را به ارتش خود اضافه کند. در همین حال، ددپول با کمک ایکس۲۳ نقشه شجاعانهای میکشد و کلاهخود جاگرنات را بر سر کاساندرا میگذارد. اما در اوج تعجب، کسی که تیر خلاص را به کاساندرا میزند، پایرو است و نه وید یا ولورین. این پایان غیرمنتظره، پیچیدگی داستان را دوچندان میکند و پرسشهای جدیدی را در ذهن خواننده ایجاد میکند.
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که ولورین، به یاد رفاقت دیرینهاش با چارلز، از کشتن کاساندرا ابا دارد. اما کاساندرا، بدون قدرتهای ذهنی، نمیتواند آنها را به TVA بازگرداند. از سوی دیگر، کاساندرا تحت تأثیر مهربانی ولورین و یادآوری برادرش، تصمیم میگیرد آنها را نکشد. با استفاده از انگشتر دکتر استرنج، دروازهای به دنیای ددپول گشوده و ولورین و ددپول پیش از رسیدن الایث، فرار میکنند. پایرو اعتراف میکند که پارادوکس به او وعده رهایی از خلاء داده و به همین دلیل به کاساندرا خیانت کرده است. کاساندرا نیز پایرو را میکشد و با حلقه استرنج به سراغ پارادوکس میرود.
او قصد دارد با استفاده از تایم ریپر، تمامی جهانها را نابود کند و بر خلاء تسلط یابد. ارتش ددپولها به کمک کاساندرا میآیند، اما در این میان، نایسپول به طرز مشکوکی کشته میشود و سلاحهای او به دست ددپول میافتد. پیتر در لحظهای حساس به کمک آنها میشتابد و آنها را از دست ددپولهای خشمگین نجات میدهد. برای خنثی کردن نقشه شوم کاساندرا، فداکاری بزرگی لازم است. ولورین داوطلب میشود، اما در نهایت همکاری ددپولها و ولورین است که کاساندرا را شکست میدهد و خط زمانی را نجات میدهد.
هانتر-بی۱۵، مامور ویژه سازمان رسیدگی به تناقضات زمانی، با حضور در زمین۱۰۰۵ به ماجرای پارادوکس پیچیدهای که به دلیل استفادهی غیرمجاز از تایم ریپر ایجاد شده بود، پایان داد. او پس از دستگیری عاملین این رخداد، با حضور در مقابل ددپول و ولورین، نه تنها به جرم آنها رسیدگی کرد، بلکه به آنها توضیح داد که اقداماتشان اگرچه در ابتدا به نظر میرسید که منجر به ایجاد یک پارادوکس خطرناک شود، اما در نهایت به نجات دنیای ددپول و حتی جلوگیری از انقراض کامل آن انجامیده است.
همچنین، هانتر-بی۱۵ به آنها اطمینان داد که اعضای جبههی مقاومت نیز از این ماجرا جان سالم به در بردهاند. در صحنهی پایانی فیلم، ددپول و ولورین را در کنار دوستان قدیمی و جدید خود میبینیم که با برگزاری یک جشن صمیمی، به زنده ماندن خود و یارانشان شادباش میگویند.
مطالعه بیشتر: تحلیل و نقد فیلم جوکر ۲
تحلیل فیلم ددپول و ولورین از نظر فیلمنامهای
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که وجود چندجهانی در مارول، نه تنها به گسترش دنیای داستانها کمک کرده، بلکه حتی بر وجود خود دنیای ما نیز تأثیر گذاشته است. اما این مفهوم گسترده، چالشهایی را برای داستانسرایی ایجاد کرده است. امکان بازگشت شخصیتها از جهانهای موازی، ارزش مرگ در این دنیای داستانی را زیر سؤال برده است.
به عنوان مثال، مرگ تونی استارک یا اشکهای طرفداران بر سر لوگان، با بازگشت این شخصیتها و صرف هزینههای هنگفت برای تولید فیلمهای جدید، بیپاسخ مانده است. این رویه، حتی به شخصیتهایی مانند ددپول نیز رسیده که به دلیل ذات طنزآمیز خود، به شوخی مرگ شخصیتهای دیگر را دست میاندازد. اگرچه این رفتار در کمیکهای ددپول دیده میشود، اما تکرار بیش از حد آن در فیلمها، از جذابیت اولیه آن کاسته و به نوعی به یک کلیشه تبدیل شده است.
نویسندگان فیلم ددپول و ولورین به نظر نمیرسد توجه کافی به خطوط زمانی پیچیده دنیای سینمایی مارول و ارتباط آن با فیلمهای قبلی داشته باشند. بازگرداندن شخصیتها به نظر بیشتر بر اساس محبوبیت و بازاریابی آنها صورت گرفته تا منطق داستانی. برای مثال، وجود همزمان دو ولورین و دو ایکس۲۳ در یک خط زمانی، با توجه به روایتهای قبلی، تناقض آشکاری ایجاد میکند. همچنین، مرگ ولورین در زمانی که قرار است هنوز زنده باشد، سؤالات جدی درباره سازگاری این فیلم با دیگر آثار مارول مطرح میکند.
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که اگر به گفته مارولشناسان توجه کنیم، حفرههای داستانی در این فیلم بسیار مشهود است. به نظر میرسد نویسندگان بدون در نظر گرفتن جزئیات دقیق خطوط زمانی و جهانهای موازی، به خلق داستانی پرداختهاند که با منطق دنیای سینمایی مارول در تضاد است. این مسأله نه تنها برای طرفداران آگاه از پیچیدگیهای این جهان بلکه برای مخاطب عام نیز گیجکننده خواهد بود. به نظر میرسد برای حفظ انسجام و جذابیت دنیای سینمایی مارول، توجه بیشتری به جزئیات داستانی و سازگاری فیلمها با یکدیگر ضروری است.
اتفاقهایی که بیشتر تناقض است تا خط روایی داستان!
در فیلم دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی، یک تناقض جالب در استفاده از انگشتر جادویی دکتر استرنج دیده میشود. در آثار قبلی، این انگشتر برای سفر درون یک خط زمانی مشخص به کار میرفت. اما در این فیلم، کاساندرا به طرز عجیبی از آن برای پرش بین خطوط زمانی مختلف استفاده میکند. این مسئله سوالات جدی درباره ماهیت این انگشتر و تواناییهای آن ایجاد میکند.
اگر هرکسی بتواند با استفاده از چنین وسیلهای به راحتی بین جهانها سفر کند، دیگر نیازی به قدرت نادر آمریکا چاوز نخواهد بود و کل داستان فیلم زیر سوال میرود. شاید بتوان این تناقض را با فرض وجود سنگهای ابدیت زمان و مکان روی انگشتر توجیه کرد، اما این نیز یک گمانهزنی است و در فیلم به آن اشاره مستقیمی نشده است. به نظر میرسد سازندگان فیلم در این بخش از داستان، به جای ارائه یک توضیح منطقی، بیشتر به دنبال ایجاد هیجان و تعلیق بودهاند.
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که در واقع، توانایی سفر بین جهانهای موازی یکی از پیچیدهترین مفاهیم در داستانهای علمی تخیلی است و نیازمند توضیحاتی دقیق و علمی است. در این فیلم، این موضوع به صورت سطحی و بدون پرداخت کافی به آن پرداخته شده است. شاید در آثار آینده مارول شاهد توضیحاتی جامعتر و قانعکنندهتر در این زمینه باشیم.
ددپول و ولورین فیلمی است که به جای روایت یک داستان منسجم و هدفمند، بر پایه شوخیهای ددپول و واکنشهای خشن ولورین بنا شده است. فیلم بیشتر شبیه یک سفر جادهای بامزه است که در آن دو دوست صمیمی به دنبال ماجراجویی میگردند و اتفاقات عجیب و غریبی برایشان رخ میدهد. با این حال، این اتفاقات اغلب بیمعنی و بدون هدف خاصی هستند و صرفاً برای ایجاد لحظات خندهدار طراحی شدهاند. ریتم کند فیلم، به ویژه در صحنههای ابتدایی مواجهه با شخصیت کاساندرا، یکی از نقاط ضعف آن است.
این صحنه نه تنها اطلاعات مفیدی به مخاطب نمیدهد، بلکه طولانی و کشدار نیز هست. همچنین، تهدیداتی که در طول فیلم برای شخصیتها ایجاد میشود، اغلب بیاثر و بینتیجه باقی میمانند. برای مثال، کاساندرا که به عنوان یک شخصیت بسیار خطرناک معرفی میشود، به راحتی توسط ددپول و ولورین شکست میخورد و در مبارزهی پایانی نیز هیچ چالشی جدی برای قهرمانان ایجاد نمیکند. به نظر میرسد که نویسندگان فیلم بیشتر به خلق لحظات طنز و اکشن کوتاهمدت علاقه داشتهاند و به ساختار کلی داستان توجه کافی نکردهاند.
مطالعه بیشتر: ۱۰ مینی سریال برتر جهان
همه چیز فدای هیچ چیز؛ شکست مارول در فاز چهارم
در این فیلم، به سختی میتوان اثری از نویسندگی متقن یافت. به نظر میرسد بداههگوییهای رایان رینولدز ستون اصلی دیالوگها باشد. شخصیتها مدام در حال فحاشی یا بیان جوکهای تکراری هستند و این سیلاب کلامی، اطلاعات چندانی به مخاطب نمیدهد. بیشتر جوکها به حواشی صنعت سینما و ورود ددپول به دنیای مارول اختصاص دارند که اگرچه در ابتدا تازگی داشتند، اما در این قسمت تکراری و بیمزه شدهاند. فیلم تلاش میکند با استفاده از خشونت و زبان رکیک، مخاطب را شوکه کند؛ اما این فرمول قبلاً در قسمتهای پیشین به کار رفته و تازگی خود را از دست داده است.
به نظر میرسد طنز مبتذل و کودکانهای که در این فیلم به کار رفته، تنها برای نسل جدید مخاطبان جذاب باشد و حتی برای آنها هم زودگذر خواهد بود. دیالوگهایی مانند درست پشت سرم است درسته؟ و ارجاع طنزآمیز به نایپل، نشان از سطح پایین شوخیهای فیلم دارد. این پرسش مطرح میشود که چرا فیلمی که برای نسل جدید مخاطبان ساخته میشود، به طرز گستردهای به آنها طعنه میزند.
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که قطعا تمام دیالوگهای طنز و بداههپردازیهای فیلم ددپول و ولورین متعلق به خود رایان رینولدز است. او نه در نقش ددپول، بلکه به عنوان خود رایان رینولدز عمل میکند. این رویکرد، اگرچه معمولاً برای بازیگر مضر است، اما در این مورد خاص به دلیل طنز ذاتی رینولدز و هماهنگیاش با شخصیت ددپول، بسیار موفق بوده است. در مقابل، هیو جکمن با وجود بازیگری توانا، در مواجهه با دیالوگهای سریع و بیسروته فیلم کمی دست و پا میزند. اگرچه تلاش او برای ایجاد هارمونی با رینولدز ستودنی است، اما به نظر میرسد که این سبک طنز چندان با شخصیت جدی و کلاسیک ولورین همخوانی نداشته باشد.
نظر منتقدان راجع به فیلم ددپول و ولورین
نقدهای منتشر شده دربارهی فیلم «ددپول و ولورین» بازخوردهای متنوعی داشته است. این فیلم با بازی رایان رینولدز در نقش ددپول و هیو جکمن در نقش ولورین، بازگشت این دو شخصیت محبوب را به دنیای سینمایی مارول به تصویر میکشد. برخی منتقدان، این اثر را یک ترکیب سرگرمکننده و پر از شوخیهای مرجعدهنده به جهان فیلمهای مارول میدانند که به طرز خلاقانهای با طنز خود، داستان را جلو میبرد.
به عنوان مثال، در سایت RogerEbert.com اشاره شده که فیلم با شکستن دیوار چهارم و درگیری شخصیتها با مسائل متافیزیکی و تمسخرات ریز و درشت به دنیای مارول، توانسته بخشی از جذابیتهای این شخصیتها را به نمایش بگذارد، هرچند گاهی نظم کلی روایت را از دست میدهد.
در مقابل، سایت Entertainment Weekly از این فیلم به عنوان اثری «بیش از حد شلوغ و گیجکننده» یاد کرده و اشاره کرده است که شوخیهای بیپایان فیلم و تکیهی مکرر بر ارجاعات به جهان سینمایی مارول، میتواند آزاردهنده باشد. به نظر این منتقدان، تاکید بیش از حد بر طنز و شوخیهای مرتبط با واقعیتهای پشت پردهی هالیوود، باعث کاهش جذابیت و ایجاد احساس یکنواختی در فیلم شده است.
همچنین IGN به این نکته اشاره کرده که فیلم با وجود ارائه طنزی سرگرمکننده و در عین حال جذاب، مشکلاتی در بخشهایی از داستان و هماهنگی میان صحنهها دارد. به طور کلی، در حالی که فیلم «ددپول و ولورین» میتواند برای طرفداران پروپاقرص مارول و این دو شخصیت دوستداشتنی، یک تجربه مفرح باشد، ممکن است برای سایرین کمی طولانی و نامرتب به نظر برسد.
و در آخر؛ افتضاحی که باید جمعش کرد!
یکی از بزرگترین مشکلات ددپول و ولورین در بخش صداگذاری نهفته است. با وجود اینکه صداگذاری یک شخصیت ماسکدار چالشهای خاص خود را دارد، اما مشکلات فیلم فراتر از این موضوع است. بینظمی در استفاده از موسیقی، قطع و وصلهای بیدلیل و اغراق در جلوههای صوتی، تجربه تماشای فیلم را به شدت تحتالشعاع قرار میدهند. به نظر میرسد که سازندگان فیلم بیش از آنکه به ساخت یک تجربه صوتی هماهنگ فکر کنند، به دنبال شوکه کردن مخاطب با صداهای بلند و ناگهانی بودهاند. این رویکرد نه تنها به فیلم کمکی نمیکند، بلکه از جذابیت آن نیز میکاهد.
در نقد فیلم ددپول و ولورین باید بگوییم که متأسفانه، مشکلات فیلم تنها به صداگذاری محدود نمیشود. فیلمنامهای ضعیف و بیهدف، شخصیتهایی تکبعدی و کارگردانی نهچندان قوی، از دیگر ایرادات بزرگ این اثر هستند. تصمیم برای بازگرداندن ولورین با بازی هیو جکمن، آن هم پس از پایانبندی درخشان در فیلم لوگان، تصمیم عجیبی است که به نظر نمیرسد توجیه منطقی داشته باشد. با وجود تلاشهای هیو جکمن برای حفظ فرم بدنی، اما شخصیت ولورین در این فیلم عمق و پیچیدگی لازم را ندارد.
با توجه به بودجهی هنگفت این فیلم، انتظار میرفت که شاهد اثری باشکوهتر و حرفهایتر باشیم. اما متأسفانه، ددپول و ولورین نتوانسته انتظارات را برآورده کند. ایرادات متعدد در بخشهای مختلف فیلم، از جمله کارگردانی، فیلمبرداری و تدوین، نشان میدهد که سازندگان به اندازه کافی به این پروژه اهمیت ندادهاند. ددپول و ولورین یک فرصت از دست رفته برای دنیای سینمایی مارول است. فیلمی پر از پتانسیل که به دلیل ضعف در فیلمنامه، کارگردانی و صداگذاری، نتوانسته به موفقیت دست یابد.
با وجود حضور ستارگانی چون رایان رینولدز و هیو جکمن، این فیلم نتوانسته انتظارات مخاطبان را برآورده کند و به عنوان یکی از ضعیفترین آثار این مجموعه به شمار میرود. نشریه ایماژ نقد انواع فیلم و سریالهای روز دنیا را با شما به اشتراک میگذارد.
دیدگاه
۳ دیدگاه
نقدش فراتر از خود فیلم بود بنظرم.
بد نبود ولی انقدها هم خوب نبود که شما گفتین
بد نبود ولی انقدها هم خوب نبود که شما گفتین
نظر بدهید